کلمات و عبارات نظامی و جنگی به زبان انگلیسی+ مثال،ترجمه،تلفظ
آشنایی با اصطلاحات و عبارات مرتبط با جنگ در زبان انگلیسی، اهمیت بسیاری در دنبال کردن اخبار دست اول و واقعی پیرامون جنگ دارد و به فهم و تفسیر بهتر اخبار مربوط به جنگ کمک میکند.
ازجمله این اصطلاحات میتوان به عبارات مربوط به نبردها، استراتژیهای نظامی، تحلیل و توصیف وضعیتهای مختلف جنگی و همچنین اصطلاحات مربوط به تجهیزات نظامی اشاره کرد.
با استفاده از این اصطلاحات، افراد میتوانند اخبار را بهتر فهمیده و درک کنند و تحلیلهای دقیقتری داشته باشند.
در ادامه میخوانید:
- اصطلاحات مربوط به تاکتیکها و استراتژیهای نظامی
- انواع سلاحها و تجهیزات جنگی
- اصطلاحات عملیات و حملات
- عبارات مربوط به دفاع و امنیت
- اصطلاحات تلفات و آسیبهای جنگ
- نیروی انسانی در جنگ و عملیات نظامی
- اصطلاحات و عبارات پرتکرار برای دنبال کردن اخبار مربوط به جنگ
اصطلاحات ضروری انگلیسی برای دنبال کردن اخبار مربوط به جنگ و عملیات نظامی
اصطلاحات مربوط به تاکتیکها و استراتژیهای نظامی
مثال انگلیسی+ ترجمه | تعریف اصطلاح | اصطلاح+ معنی فارسی | |
.The history of warfare spans thousands of years
تاریخ جنگافزاری بیش از هزاران سال سابقه دارد.
|
.The military methods and operations employed in a conflict
روشها و عملیات نظامی به کار گرفته شده در یک درگیری. |
Warfare
جنگ، عملیات جنگی، جنگافزاری |
۱ |
The general devised a cunning strategy to outmaneuver the enemy.
سرتیپ یک استراتژی حیلهگرانه برای شکست دادن دشمن ابداع کرد.
|
A plan of action designed to achieve a particular goal, especially in warfare.
برنامه عملی که برای دستیابی به یک هدف خاص طراحی شده است، به ویژه در جنگ. |
Strategy
استراتژی |
۲ |
The troops employed guerrilla tactics to disrupt enemy supply lines.
نیروها از تاکتیکهای چریکی برای ایجاد اختلال در خطوط تدارکاتی دشمن استفاده کردند. |
Specific maneuvers or actions carried out to achieve a short-term objective.
مانورها یا اقدامات خاصی که برای دستیابی به یک هدف کوتاه مدت انجام می شود. |
Tactics
تاکتیک |
۳ |
The city endured a prolonged siege before finally surrendering.
شهر قبل از اینکه سرانجام تسلیم شود، یک محاصره طولانی را تحمل کرد. |
A military operation in which a fortified place is surrounded and isolated, typically to force its surrender.
یک عملیات نظامی که در آن یک مکان مستحکم محاصره و منزوی میشود؛ معمولاً برای وادار کردن به تسلیم. |
Siege
حصار، محاصره |
۴ |
The rebels employed guerrilla warfare tactics to resist the occupation forces.
شورشیان از تاکتیکهای جنگ چریکی برای مقاومت در برابر نیروهای اشغالگر استفاده کردند. |
Irregular warfare in which small groups use tactics such as ambushes and sabotage against a larger, conventional force.
جنگهای نامنظم که در آن گروههای کوچک از تاکتیکهایی مانند کمین و خرابکاری علیه یک نیروی بزرگتر و متعارف استفاده میکنند. |
Guerilla Warfare
جنگ چریکی |
۵ |
The soldiers set up an ambush to intercept the enemy convoy.
سربازان برای رهگیری کاروان دشمن کمینی برپا کردند. |
A surprise attack by lying in wait for the enemy.
حمله غافلگیرانه در کمین دشمن. |
Ambush
کمین |
۶ |
Faced with overwhelming enemy forces, the commander ordered a tactical retreat.
فرمانده در مواجهه با نیروهای دشمن، دستور عقب نشینی تاکتیکی داد. |
The withdrawal of troops from a battlefield or defensive position.
خروج نیروها از میدان جنگ یا موقعیت دفاعی. |
Retreat
عقبنشینی |
۷ |
The army launched a counterattack to repel the invading forces.
ارتش برای عقب راندن نیروهای متجاوز دست به ضد حمله زد. |
An offensive action undertaken in response to an enemy attack.
یک اقدام تهاجمی که در پاسخ به حمله دشمن انجام میشود. |
Counterattack
ضدحمله |
۸ |
The air defense system successfully intercepted incoming missiles.
سامانه پدافند هوایی با موفقیت موشک های ورودی را رهگیری کرد. |
The act of stopping or diverting an enemy attack before it reaches its target.
عمل متوقف کردن یا منحرف کردن حمله دشمن قبل از رسیدن به هدف. |
Interception
رهگیری |
۹ |
انواع سلاحها و تجهیزات جنگی
مثال انگلیسی+ ترجمه | تعریف اصطلاح | اصطلاح+ معنی فارسی | |
The country invested heavily in upgrading its armament.
این کشور سرمایه گذاری زیادی برای ارتقای تسلیحات خود انجام داد. |
Military weapons and equipment.
تسلیحات و تجهیزات نظامی. |
Armament
تسلیحات |
۱ |
The international community condemned the use of WMDs in any conflict.
جامعه بین المللی استفاده از سلاح های کشتار جمعی را در هر درگیری محکوم کرد. |
Weapons of Mass Destruction, such as nuclear, biological, or chemical weapons.
سلاحهای کشتار جمعی مانند سلاحهای هستهای، بیولوژیکی یا شیمیایی. |
WMD
سلاح کشتار جمعی |
۲ |
.The missile struck its target with precision
.موشک دقیقاً به هدف اصابت کرد. |
A self-propelled projectile designed to be fired at a target, typically with explosive warheads.
یک پرتابه خودکششی که برای شلیک به سمت هدف، معمولاً با کلاهکهای انفجاری طراحی شده است. |
Missile
موشک |
۳ |
The military employed drones for surveillance and targeted strikes.
ارتش از هواپیماهای بدون سرنشین برای نظارت و حملات هدفمند استفاده میکرد. |
An unmanned aerial vehicle (UAV) used for reconnaissance or carrying out attacks.
هواپیمای بدون سرنشین (UAV) که برای شناسایی یا انجام حملات استفاده میشود. |
Drone
پهپاد |
۴ |
اصطلاحات عملیات و حملات
مثال انگلیسی+ ترجمه | تعریف اصطلاح | اصطلاح+ معنی فارسی | |
.The soldiers prepared for battle
سربازان برای نبرد آماده شدند. |
A violent confrontation between armed forces.
درگیری شدید بین نیروهای مسلح. |
Battle
نبرد، جنگ |
۱ |
The United Nations sent peacekeeping troops to the region to prevent further violence.
سازمان ملل نیروهای حفظ صلح را به منطقه ارسال کرد تا از ادامه خشونت جلوگیری کند. |
Activities undertaken by international organizations or military forces to maintain peace and stability in conflict zones.
فعالیتهایی که توسط سازمانهای بین المللی یا نیروهای نظامی برای حفظ صلح و ثبات در مناطق درگیری انجام میشود. |
Peacekeeping
حفظ صلح |
۲ |
The ceasefire allowed humanitarian aid to reach the besieged city.
آتش بس باعث شد کمک های بشردوستانه به شهر محاصره شده برسد. |
A temporary suspension of fighting, typically agreed upon by opposing forces.
تعلیق موقت درگیری که معمولاً توسط نیروهای مخالف توافق میشود. |
Ceasefire
آتش بس |
۳ |
The airstrike targeted enemy positions along the border.
این حمله هوایی مواضع دشمن را در امتداد مرز هدف قرار داد. |
An attack carried out by aircraft, typically using bombs or missiles.
حمله ای که توسط هواپیما، معمولاً با استفاده از بمب یا موشک انجام میشود. |
Airstrike
حمله هوایی |
۴ |
The city endured relentless bombing for weeks.
این شهر هفتهها بمباران بی امان را تحمل کرد. |
The act of dropping bombs, typically from aircraft, to cause destruction or damage.
عمل پرتاب بمب، معمولاً از هواپیما، برای ایجاد تخریب یا آسیب. |
Bombing
بمباران |
۵ |
The precision strike destroyed enemy command centers without harming civilians.
این حمله دقیق مراکز فرماندهی دشمن را بدون آسیب رساندن به غیرنظامیان منهدم کرد. |
A targeted attack designed to hit specific military targets with accuracy and minimal collateral damage.
یک حمله هدفمند که برای ضربه زدن به اهداف نظامی خاص با دقت و حداقل آسیب جانبی طراحی شده است. |
Precision Strike
ضربه دقیق |
۶ |
عبارات مربوط به دفاع و امنیت
مثال انگلیسی+ ترجمه | تعریف اصطلاح | اصطلاح+ معنی فارسی | |
The soldiers on the frontline showed remarkable courage and resilience.
سربازان در خط مقدم شجاعت و استقامت قابل توجهی از خود نشان دادند. |
The area where military forces engage in direct combat with the enemy.
منطقهای که در آن نیروهای نظامی درگیر نبرد مستقیم با دشمن میشوند. |
Frontline
خط مقدم |
۱ |
The battalion requested reinforcements to hold their position against the enemy assault.
گردان برای حفظ موقعیت خود در برابر حمله دشمن درخواست کمک کرد. |
Additional troops or support sent to strengthen a military position.
نیروها یا پشتیبانی اضافی که برای تقویت یک موقعیت نظامی فرستاده میشود. |
Reinforcements
تقویتیها، تقویت کنندهها |
۲ |
The intelligence agency conducted espionage operations to gather vital information about enemy movements.
سازمان اطلاعات عملیات جاسوسی را برای جمع آوری اطلاعات حیاتی در مورد تحرکات دشمن انجام داد.
|
The practice of spying or using spies to obtain information about the enemy.
عمل جاسوسی یا استفاده از جاسوسان برای به دست آوردن اطلاعات در مورد دشمن. |
Espionage
جاسوسی |
۳ |
The country invested in advanced air defense systems to safeguard its airspace.
این کشور برای حفاظت از حریم هوایی خود روی سیستمهای دفاع هوایی پیشرفته سرمایهگذاری کرد.
|
Measures and systems designed to protect against enemy aircraft and missiles.
تدابیر و سیستم های طراحی شده برای محافظت در برابر هواپیماها و موشکهای دشمن. |
Air Defense
دفاع هوایی |
۴ |
The UN imposed a no-fly zone over the conflict zone to protect civilians from aerial attacks.
سازمان ملل برای محافظت از غیرنظامیان در برابر حملات هوایی، یک منطقه پرواز ممنوع بر فراز منطقه درگیری وضع کرد. |
A designated area where military aircraft are not permitted to fly, typically enforced by international agreement or military intervention.
منطقهای تعیین شده که در آن هواپیماهای نظامی اجازه پرواز ندارند، که معمولاً با توافق بین المللی یا مداخله نظامی انتخاب میشود. |
No-fly Zone
ناحیه پرواز ممنوع |
۵ |
Stealth technology allows aircraft to operate undetected behind enemy lines.
فناوری مخفی به هواپیما اجازه میدهد تا در پشت خطوط دشمن به طور غیرقابل شناسایی عمل کند. |
Technology designed to make aircraft or missiles difficult to detect by radar or other detection systems.
فناوری طراحی شده برای شناسایی هواپیماها یا موشکها توسط رادار یا سایر سیستمهای شناسایی. |
Stealth Technology
فناوری مخفی |
۶ |
اصطلاحات تلفات و آسیبهای جنگ
مثال انگلیسی+ ترجمه | تعریف اصطلاح | اصطلاح+ معنی فارسی | |
The battle resulted in heavy casualties on both sides.
این نبرد تلفات سنگینی را به دو طرف وارد کرد.
|
People who are killed, wounded, or missing during a conflict.
افرادی که در جریان درگیری کشته، زخمی یا مفقود شدهاند. |
Casualties
تلفات |
۱ |
The airstrike caused significant collateral damage to nearby civilian infrastructure.
این حمله هوایی خسارات جانبی قابل توجهی به زیرساختهای غیرنظامی مجاور وارد کرد. |
Unintended or incidental damage or casualties resulting from military operations.
خسارات یا تلفات ناخواسته یا تصادفی ناشی از عملیات نظامی. |
Collateral Damage
آسیبهای جانبی |
۲ |
نیروی انسانی در عملیات نظامی و جنگ
مثال انگلیسی+ ترجمه | تعریف اصطلاح | اصطلاح+ معنی فارسی | |
Many young men were conscripted into the army during the war.
بسیاری از مردان جوان در طول جنگ به ارتش اعزام شدند. |
A person compulsorily enrolled for military service.
فردی که بهطور اجباری برای خدمت سربازی ثبت نام کرده است. |
Conscript
سرباز وظیفه |
۱ |
اصطلاحات مخصوص برای دنبال کردن اخبار مربوط به جنگ
توضیح | اصطلاح+ معنی فارسی | |
مناطقی که درگیریهای نظامی در آنها جریان دارد. | Conflict Zone (منطقه نزاع)
|
۱ |
برخورد مستقیم نظامیان با دشمن. | Engagement (درگیری)
|
۲ |
اقدامات جنگی یا درگیریهای مسلحانه. | Hostilities (دشمنیها)
|
۳ |
شکستن توافق آتشبس توسط یکی از طرفهای درگیر. | Ceasefire Violation (نقض آتشبس)
|
۴ |
فرد یا گروهی که در فعالیتهای نظامی یا شورشی شرکت میکنند. | Militant (شورشی)
|
۵ |
نیروهای نظامی که به دولت یا رژیم حاکم وفادار هستند. | Regime Forces (نیروهای رژیم)
|
۶ |
گروههایی که علیه دولت یا نیروهای رسمی میجنگند. | Rebel Forces (نیروهای شورشی)
|
۷ |
اقداماتی که با هدف ایجاد ترس و وحشت انجام میشود. | Terrorist Activities (فعالیتهای تروریستی)
|
۸ |
قیام مسلحانه علیه دولت یا نظم موجود. | Insurgency (شورش)
|
۹ |
تلاش نظامی برای سرنگونی دولت. | Coup d’état (کودتا)
|
۱۰ |
اقدامات اقتصادی یا سیاسی که به منظور فشار آوردن به یک کشور انجام میشود. | Sanctions (تحریمها)
|
۱۱ |
گفتگوهایی بین طرفهای درگیر برای پایان دادن به جنگ. | Peace Talks (مذاکرات صلح)
|
۱۲ |
نقض قوانین جنگ که معمولاً شامل حمله به غیرنظامیان میشود. | War Crimes (جنایات جنگی)
|
۱۳ |
وضعیتی که در آن جان و رفاه انسانها به شدت به خطر افتاده است. | Humanitarian Crisis (بحران انسانی)
|
۱۴ |
وضعیتی که در آن افراد مجبور به ترک خانههای خود به دلیل جنگ یا بلایای طبیعی میشوند. | Displacement (آوارگی)
|
۱۵ |