کلاس آنلاین زبان انگلیسی با 250 مدرس برتر در هایتاکی، بهترین پلتفرم آموزش زبان آنلاین جلسه آزمایشی رایگان
زبان انگلیسی

۷۰ تا از اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی در فیلم ها و سریال ها+تلفظ صوتی

۵
(۶)

آشنایی با اصطلاحات پرکاربرد و عامیانۀ انگلیسی یکی از بهترین راه‌های تقویت مهارت‌های مکالمه به زبان انگلیسی و تمرین حرف زدن به این زبان است. یکی از بهترین راه‌های یاد گرفتن این عبارت‌ها و اصطلاح‌ها هم، تماشای فیلم و سریال است.

زبان انگلیسی محاوره‌ای آمریکایی با جملات جذاب و اصطلاحات متنوع، دنیایی جذاب را برای هر علاقه‌مند به آن خلق می‌کند. برای هر سطح از زبان‌آموزان، آشنایی با اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی در فیلم و سریال ها یک گام مهم به سوی تسلط بر زبان انگلیسی محسوب می‌شود.

 

در ادامه می‌خوانید:

 

در دنیای اصطلاحات انگلیسی، اسلنگ‌ها چه هستند؟

«Slang» به کلمات غیررسمی اشاره دارد که در فرهنگ لغت استاندارد، یافت نمی‌شوند. این اصطلاحات معانی متنوعی دارند و در موقعیت‌های مختلف مکالمه‌ای به کار برده می‌شوند.

آموزش این اصطلاحات مفید است، زیرا در فیلم و سریال ها با آنها مواجه می‌شوید. یاد گرفتن این اصطلاحات به شما کمک می‌کنند تا:

 

اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد در فیلم و سریال های انگلیسی زبان

 

چند نکته کاربردی پیش از مطالعه عبارت‌ها

۱.  اغلب اصطلاحات در به همراه مثال بیان شده است تا موقعیت خاص کاربردی آن برای شما مشخص شود.

۲. معانی فارسی تا حد امکان در حالت عامیانه به کار رفته تا علاقه‌مندان به مفاهیم اصلی و کاربردی آنها پی ببرند.

۳. استفاده از اصطلاحاتی ساده که در فیلم‌ ها مکرراً به کار می‌روند، باعث افزایش چشمگیر درک و تسلط بر موضوعات می‌شود.

 

۷۰ اصطلاح رایج در فیلم و سریال های انگلیسی

ردیف عبارت/ اصطلاح+ توضیح مثال
۱ Nimrod

 معمولاً برای توصیف فردی که ناتوان است به کار می‌رود.

John is a real Nimrod when it comes to fixing things around the house.

جان برای تعمیر وسایل خانه واقعا ناتوان است.

۲ You’re Toast

معمولاً زمانی استفاده می‌شود که شخص یا چیزی با مشکل جدی مواجه شده و کارش تمام شده باشد.

If you don’t submit the report on time, you’re toast with the boss.

اگر گزارش را به موقع ارسال نکنید، با رئیس به مشکل جدی خواهید خورد.

۳ My bad

این اصطلاح یعنی تقصیر منه، به ویژه در برنامه‌ها یا فیلم‌های ورزشی این اصطلاح زیاد شنیده می‌شود.

I forgot to pick up the groceries. My bad!

فراموش کردم خریدها را بیاورم. اشتباه من بود!

۴ The dark side

این عبارت برای اشاره به «بخش منفی شخصیت کسی یا چیزی که معمولاً پنهان است» بکار برده می‌شود.

After staying up all night, I started to experience the dark side of caffeine, and now I can’t sleep.

 

بعد از اینکه تمام شب را بیدار بودم، متوجه تاثیر کافئین شدم. حالا نمی‌توانم بخوابم.

۵ D’oh

معمولاً برای بیان ناامیدی از اینکه همه چیز آنطور که برنامه‌ریزی شده پیش نرفته استفاده می‌شود.این یک اصطلاح کاملا محاوره‌ای است.

I accidentally spilled coffee on my laptop. D’oh! Now it’s not working.

تصادفاً قهوه را روی لپ‌تاپم ریختم. آخ! حالا کار نمی‌کند.

۶ Derp

به عنوان جایگزینی برای گفتاری بی‌معنی یا احمقانه تلقی می‌شود.
همچنین می‌تواند برای اظهارنظر در مورد یک عمل احمقانه نیز بکار رود. 

I forgot my keys again. Derp! Looks like I’ll be locked out for a while.

دوباره فراموش کردم کلیدهایم رو بردارم. ای بابا! به نظر می‌آید که باید مدتی بیرون بمانم.

۷ Catfish

گربه ماهی، در معنای امروزی «کسی است که وانمود می‌کند شخص خاصی است.درحالیکه واقعیت ندارد»
در رسانه‌های اجتماعی، از این اصطلاح در مورد کسی که هویت واقعی ندارد، استفاده می‌شود.

I thought I was talking to my old friend online, but it turned out to be a catfish using someone else’s photo.

فکر می‌کردم با دوست قدیمی‌ام آنلاین صحبت می‌کنم، اما به نظر می‌آید که او یک شخص غریبه بوده که از عکس دوستم استفاده می‌کرده.

۸ Five-O

یک اصطلاح عامیانه است که برای توصیف یک افسر پلیس مورد استفاده قرار می‌گیرد.

We need to slow down, I just saw a Five-O car in the rearview mirror. 

باید آهسته‌تر برویم. من در آینه عقب یک ماشین پلیس دیدم.

۹ Spam

هرزنامه معمولاً به نامه‌های ناخواسته‌ای اشاره دارد که در صندوق دریافت ایمیل شما قرار می‌گیرند.
این واژه به طرز عجیبی یادآور ارسال ایمیل‌های اسپم است!

My inbox is full of spam emails offering fake discounts and prizes. 

صندوق ورودی من پر از ایمیل‌های اسپم با تخفیف‌ها و جوایز جعلی است.

۱۰ Dump

این عبارت به «دور انداختن یا خلاص شدن از چیزی» اشاره دارد.

After the party, the living room was a dump with empty cups and scattered confetti everywhere. 

پس از مهمانی، در اتاق نشیمن پر از لیوان‌های خالی و کاغذهای کوچک رنگارنگ در همه‌جا بود، که باید دور ریخته می‌شدند.

۱۱ Jumping the shark

وقتی چیزی وارد دوره نزول کیفیت و محبوبیت خود شده (به ویژه برنامه‌های تلویزیونی) و دیگر مخاطبینی را جذب نکند، با افت شدید مخاطب روبرو می‌شود.
در این زمان از این اصطلاح استفاده می‌شود 

the majority of television has jumped the shark

تلویزیون دیگر آن کیفیت و کارایی قبلی خود را ندارد.

۱۲ Hasta la vista, baby

این اصطلاح برای زمانی که شاید دیداری در کار نباشد، استفاده می‌شود: «تا دیدار بعد عزیزم»

We’ll finish this project tomorrow. Hasta la vista, baby!

این پروژه را فردا تمام می‌کنیم و مدت‌ها با آن کاری نداریم! 

۱۳ Life is like a box of chocolates

این اصطلاح رایجی است و معنای آن هست: «زندگی مانند یک جعبه شکلات است.

Life is like a box of chocolates; you never know what you’re gonna get.

زندگی مانند یک جعبه شکلات است؛ هرگز نمی‌دانید چه چیزی به دست خواهید آورد.

۱۴ Friend zone

این اصطلاحی است که در آن یک نفر احساسات عاشقانه نافرجامی نسبت به دیگری دارد.

I really like him, but he sees me as just a friend. Looks like I’m in the friend zone. 

واقعاً از او خوشم می‌آید، اما او من را فقط به عنوان یک دوست می‌بیند. به نظر می‌رسد که فقط یک رابطه دوستانه معمولی بین ماست.

۱۵ The perfect storm

«طوفان کامل» اشاره به وضعیت بدی دارد که تحت تاثیر برخی از عوامل منفی ایجاد شده است.

The project deadline is approaching, and we’re understaffed. It’s like the perfect storm of work challenges.

مهلت تحویل پروژه نزدیک است و نیروی کار کم است. این یکی از چالش‌های بزرگ کاری است.

۱۶ Excuse me, bruh

اصطلاح «بخشید بروه»، در وضعیتی استفاده می‌شود که شخصی در جایگاه شخص گوینده نباشد.

Excuse me, bruh, do you have a moment to help me with this? 

عذر می‌خوام داداش. آیا لحظه‌ای وقت داری که به من کمک کنی؟

۱۷ And the best part of this plan is no one can stop me

معمولاً زمانی از این اصطلاح استفاده می‌شود که افراد درباره کارهایی که می‌دانند نباید انجام دهند، شوخی می‌کنند.

And the best part of this plan is, no one can stop me from pursuing my dreams.

بهترین بخش این برنامه این است که هیچکس نمی‌تواند مانع از رسیدن من به رویاهایم شود.

۱۸ Googled

تقریبا این اصطلاح معنی کمک می‌دهد، که از گوگل درخواست می‌کنید تا شما را درباره چیزی که نمی‌دانید کمک کند.

I didn’t know the answer, so I Googled it to find more information. 

گوگل کردم و اطلاعات بیشتری پیدا کردم چون جواب را نمی‌دانستم.

۱۹ Just hay fever

این اصطلاح توصیفی از لحظات غم‌انگیز زندگی است که افراد تمایل دارند آن را کم‌اهمیت جلوه دهند.

I’ve been sneezing a lot today, but it’s just hay fever acting up. 

امروز خیلی عطسه کردم، که به خاطر آلرژی‌ام بود.

۲۰ Fetch

از این اصطلاح برای توصیف چیزی جذاب و محبوب استفاده می‌شود.

I threw the ball, but my dog refuses to fetch it. He’s not in the mood today.

با وجود اینکه توپ را پرت کردم، سگم امروز از اون خوشش میاد. امروز حالش خوب نیست.

۲۱ Debbie Downer

این اصطلاح به شخصی که همیشه افکار منفی دارد و بر عناصر منفی یک موقعیت متمرکز است، اشاره دارد.

Whenever we start discussing weekend plans, she becomes a real Debbie Downer, pointing out all the potential problems

 

هر زمان که شروع به بحث در مورد برنامه‌های آخر هفته می‌کنیم، او واقعاً منفی‌گرایی می‌کند و تمام مشکلات ممکن را برجسته می‌کند.

۲۲ bucket list

این اصطلاح فهرستی از چیزهایی را توصیف می‌کند که یک فرد امیدوار است در طول زندگی خود به آن دست یابد.

Skydiving has always been on my bucket list, and I finally had the chance to check it off last summer. 

پریدن با چتر از هوا همیشه جزء کارهایی بود که دوست داشتم انجام بدهم و سرانجام توانستم تابستان گذشته آن را انجام دهم.

۲۳ Serendipity

این واژه معمولاً برای توصیف یک کشف یا حادثه خوشایند و غیرمنتظره استفاده می‌شود

I found this amazing bookstore by serendipity while wandering around the city. 

من به طور اتفاقی، در حال گردش در شهر، به یک کتابفروشی فوق‌العاده برخورد کردم.

۲۴ Don’t be suspicious

این عبارت به معنای «مشکوک نباش. بیخیال» است.

I’m going to surprise them with a birthday cake, so don’t be suspicious if I’m acting a bit secretive. 

من قصد دارم با یک کیک تولد آنها را سورپرایز کنم، پس لطفاً اگر کمی به صورت پنهانی رفتارمی‌کنم، مشکوک نشوید.

۲۵ I gotta put me first

این اصطلاح در مواقعی استفاده می‌شود که شخص در موقعیت‌های مختلف خودخواه یا خودمحور عمل کند.

I’ve been focusing on others for too long; it’s time I gotta put me first and prioritize self-care. 

این مدت من حواسم به دیگران بود؛ حالا وقتشه که خودم را در اولویت قرار بدهم و  مراقبت خودم باشم.

۲۶ Wheels

این کلمه به وسیله نقلیه یا شیوه حمل و نقل اطلاق می‌شود.

I just bought a new bike, and I can’t wait to take it for a spin. Time to hit the wheels! 

تازه یک دوچرخه جدید خریدم و نمی‌توانم صبر کنم که امتحانش نکنم. وقتشه که با دوچرخه دوری بزنم!

۲۷ Wasted

این کلمه به معنای احساس خستگی و فرسودگی است.

We stayed up all night watching movies, and now I feel wasted. Need some coffee to wake up! 

تمام شب با تماشای فیلم بیدار بودیم. احساس می‌کنم خمارم. یکم قهوه لازم دارم تا بیدار شم!

۲۸ I feel you

این اصطلاح یعنی: من شما را درک می‌کنم / با شما همدردی می‌کنم

You had a tough day at work? I feel you; we all need a break sometimes. 

روز سختی داشتی؟ تجربه چنین حالتی رو داشتم؛ گاهی اوقات همه ما نیاز به استراحت داریم.

۲۹ Same here

این اصلطلاح برای بیان : «موافقم» استفاده می‌شود.

You’re excited about the weekend? Same here! Let’s make some plans. 

برای آخر هفته هیجان‌زده‌ای؟ منم همین طور! پس بیا برای آن برنامه‌ریزی کنیم.

۳۰ No worries

این عبارت به معنای «اشکالی ندارد / مساله‌ای نیست.» است

I forgot to grab your coffee, but no worries—I’ll get it on my way back.

قهوه‌ات را فراموش کردم، ولی نگران نباش. برمی‌گردم و می‌آورمش.

۳۱ Down to earth

این اصطلاح برای شخص واقع‌بین یا آسان‌گیر برای برقراری ارتباط استفاده می‌شود.

I like her; she’s so down to earth. There’s no pretense or fake attitude.

اونو دوست دارم، خیلی آدم خاکی هست. هیچ تظاهر یا رفتار مصنوعی‌ای نداره.

۳۲ Flake out

این اصطلاح برای زمانی استفاده می‌شود که بخواهید کنسل کردن برنامه در آخرین لحظه یا عدم انجام تعهد را بیان کنید.

We were supposed to meet up, but he flaked out at the last minute. Plans canceled! 

ما قرار بود دیدار کنیم، ولی او در لحظه‌ آخر گیج شد. برنامه‌ها لغو شد!

۳۳ Blast

این اصطلاح یک تجربه بسیار لذت بخش یا هیجان انگیز را نشان می‌دهد. 

We had a blast at the concert last night. The music was amazing, and the atmosphere was electric! 

دیشب در کنسرت خیلی خوش گذشت. موسیقی فوق‌العاده بود و فضایی پر انرژی داشت!

۳۴ Chillin

این واژه به استراحت کردن یا قدم زدن آرام اشاره دارد.

Just chilling at home with a good book and some music. It’s a perfect relaxing evening.

فقط در خانه با یک کتاب خوب و موسیقی، شب آرام  است.

۳۵ Sure thing

این اصطلاح به توافق قطعی یا تأیید قطعی اشاره دارد.

“Can you pass me the salt?”

“Sure thing!”«آیا می‌توانی نمک را به من بدهی؟»
«البته!»

۳۶ Beam me up, Scotty

اصطلاح «اسکاتی به من کمک کن»، درخواست کمک به روش شوخی و خنده است.

The elevator is taking forever. Beam me up, Scotty—I need to get to the office! 

کمک کن! می‌خواهم بالا بروم. باید به دفترم بروم.

۳۷ May the Force be with you

زمانی از این اصطلاح استفاده می‌شود که بخواهند درمقابل تلاش‌ها یا چالش‌های کسی برای او آرزوی موفقیت یا خوشبختی داشته باشند.

You’re about to take a challenging exam. May the Force be with you! 

دارید برای آزمونی سخت آماده می‌شوید! امیدوارم موفق شوید.

۳۸ I’ll be back

این عبارت برای کسی استفاده می‌شود که قول بازگشت می‌دهد.

I’m heading out for a quick errand. I’ll be back in a few minutes. 

برای انجام یک کار کوچک بیرون می‌روم. چند دقیقه دیگر بازمی‌گردم.

۳۹ Houston, we have a problem

این اصطلاح بیانگر مسئله یا مشکلی در یک موقعیت است.

I tried fixing the computer issue, but Houston, we have a problem. It’s more complicated than I thought.

سعی کردم مشکل کامپیوتر را حل کنم، اما مشکلی وجود دارد. این موضوع پیچیده‌تر از چیزی است که فکر می‌کردم.

۴۰ You can’t handle the truth

این اصطلاح بیانگر درک یا آگاهی عمیقی است که ممکن است دیگران آن را نبینند یا درک نکنند.

I was explaining the situation to him, and he just cut me off, saying, ‘You can’t handle the truth! 

موقع توضیح موقعیت به او، حرف مرا قطع کرد و گفت: «تو حقیقت را نمی‌توانی بپذیری!»

۴۱ Bite the bullet

این اصطلاح اصولاً در مواقعی استفاده می‌شود که شخصی باید با چالش‌ها یا مشکلاتی روبرو شود که ناخوشایند یا دشوار هستند، و او ناچار به پذیرفتن آنها می‌شود.

I have a challenging exam tomorrow, and I need to bite the bullet and start studying tonight.

فردا یک امتحان دشوار دارم و باید شجاعانه شروع به مطالعه کنم.

۴۲ To infinity and beyond

این اصطلاح برای نشان دادن امکانات بی‌پایان، غلبه بر محدودیت‌ها و رسیدن به اهداف بلندپروازانه استفاده می‌شود.

I have so much work to do, but hey, to infinity and beyond, right?

من خیلی کار دارم برای انجام دادن، اما خب، تمام هم نمی‌شوند، درست است؟

۴۳ Winter is coming

این اصطلاح زمانی استفاده می‌شود که هشدار در مورد مشکلات قریب الوقوع یا زمان چالش‌برانگیزی که در راه است.

The weather forecast says the temperature is dropping. Winter is coming!

پیش بینی اوضاع نشان می‌دهد که مشکلات جدی ممکن است پیش آیند! 

۴۴ Basic

در شکل عامیانه، استفاده از این اصطلاح توهینی محسوب می‌شود و به این معنی است که چیزی یا شخصی بیش از حد معمولی یا عادی و کسل‌کننده است. 

Tiffany is so basic. She likes anything on pop radio

تیفانی خیلی شخصیتی خسته‌کننده دارد. او هر چیزی که در رادیوی پاپ پخش می‌شود را دوست دارد.

۴۵ Beat

در اصطلاح عامیانه به معنی خیلی خیلی خسته شدن و از پا افتادن است.

I’m beat after helping my dad in the yard all morning

به خاطر کمک به پدرم در حیاط تا صبح، خسته‌ام.

۴۶ Bougie

این اصطلاح به معنای پرافاده یا متظاهر برای اشخاص ثروتمندی است که می‌خواهند خود را نشان دهند. 

Steve is always buying bougie stuff he doesn’t need

استیو همیشه چیزهای خریداری می‌کند که به آنها احتیاج ندارد.

۴۷ Bust

این عبارت به «مچ کسی را گرفتن» اشاره دارد. 

My brother got busted for cheating on his exams

برادرم در امتحان برای این که تقلب کرد، لو رفت.

۴۸ Cancel

در اصطلاح به معنای «به معنای رد کردن یا عدم حمایت از کسی یا گروهی» است. 

I love ‘Harry Potter’, but I have to cancel his

هری پاتر رو دوست دارم ولی محبورم از لیست عاقه‌مندی‌هام حذفش کنم.

۴۹ Cool

این واژه به معنای «عالی یا خارق‌العاده» است. 

Antony seems like a cool guy

آنتونی به نظر یک پسر باحال می‌آید.

۵۰ Corny

این واژه برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که اغراق‌آمیز است است تا جایی که خنده‌دار یا آزاردهنده می‌شود.

she told me that my smile is as bright as the sun. Wow, that is so corny.

او به من گفت که لبخند من مثل خورشید روشن است. اوه، اینقدر لبخند من باشکوه است!

۵۱ Laid back

این اصطلاح به معنای «آرام یا با آرامش» است. 

This weekend was very laid back

این آخر هفته خیلی آرامش‌بخش بود.

۵۲ Bummer

این واژه به معنای «ناامید کننده – یک اتقاق ناراحت کننده» است.

That’s such a bummer. I’m sorry that happened

خیلی ناراحت کننده است. متاسفم که این اتفاق افتاد.

۵۳ Live up to the hype

وقتی سطح انتظارات افراد را بالا ببرید و سپس این انتظارات را برآورده کنید از این اصطلاح استفاده می‌شود. 

I heard that album was great and it certainly lived up to the hype.

شنیده بودم که آلبوم عالی‌ای است. به هر حال، همان چیزی بود که انتظارش می‌رفت.

۵۴ Break a leg

این اصطلاح به معنای «خوش شانس باشی» است. 

You have an exam tomorrow? Break a leg

فردا امتحان داری؟ موفق باشی!

۵۵ To make a clown of yourself

این اصطلاح زمانی استفاده می‌شود که «انگشت‌نما یا مسخره شدن» را نشان می‌دهد.

Alis  was so scared to make a clown of herself

الیس از این می‌ترسید که خودش را مضحکه عام کند.

۵۶ It’s not over until the fat lady sings

اصطلاح «جوجه را آخر پاییز می‌شمرند» بسیار رایج است.

You are ready to celebrate program winning but It ain’t over till the fat lady sings

شما آماده‌اید برنامه برنده را جشن بگیرید، صبر کنید جوجه را آخر پاییز می‌شمرند.

۵۷ To sing your heart out

این اصطلاح زمانی استفاده می‌شود که بخواهید با تمام وجود کسی کاری را انجام دهد. 

The concert was great!  The performer really sang his heart out

کنسرت فوق العاده بود! خواننده واقعاً با عشق قلبی خود را می‌خواند.

۵۸ The show must go on

این عبارت به معنای «به کار خود ادامه دادن» است. 

The show must go on: Even if the rain continues

باید به مسیر خودت ادامه بدی، حتی اگر باران ببارد.

۵۹ get rid of

این اصطلاح به معنای «از سر باز کردن، دست به سر کردن» است. 

I’m not in the mood for talking; get rid of them

مزاحمان را از بین ببر: من فعلا حرفی ندارم.

۶۰ Bastard

این واژه به معنای «پدر سوخته / نامرد» است. 

The bastards have us cornered

ما را در موقعیتی نامناسب قرار داده‌اند.

۶۱ keep the nose out of sth

این اصطلاح به معنای «در زندگی کسی دخالت نکردن» است.

keep your nose out of my business

از کارهای من دوری کن (فضولی نکن!)

۶۲ drag sb into

این عبارت به معنای «درگیر موضوعی کردن» است. 

You are dragging me through painful process

تو مرا با این کارهایت می‌کشی.

۶۳ Facepalm

این کلمه «عمل ضربه زدن به پیشانی با کف دست» را نشان می‌دهد.
همچنین برای «برای ابراز ناامیدی یا ناباوری» به کار برده می‌شود. 

Turns out he believes the Earth is flat facepalm

اتفاقاً او فکر می‌کند که زمین صاف است

۶۴ Nuts

این واژه به معنای «دیوانه بازی در آوردن» است. 

I’m going to go sky-diving in Hawaii, Are you nuts? You’re terrified of heights

من قصد دارم در هاوایی از هواپیما با چتر بپرم. دیوانه‌ای؟! تو از ارتفاعات می‌ترسی.

۶۵ Scumbag

این یک اصطلاح  منفی برای کسی است که رذل و بدجنس است.

That scumbag said he was gonna fix my phone, but he stole it

اون می‌خواست که گوشیم را درست کنه، ولی آن را دزدید.

۶۶ Shady

این واژه نشان‌دهنده فردی است که رفتار مشکوکی دارد. 

Every time Jim sees me, he runs away. Why is he acting so shady?

هر بار که جیم منو می‌بینه، دور می‌زنه. چرا اینقدر مشکوک رفتار می‌کنه؟

۶۷ Shook

این کلمه در زبان عامیانه به معنای «شوکه شدن یا مبهوت شدن» است. 

Did you hear that Kate and Donny broke up? I am shooketh

شنیدی که کیت و دانی جدا شدن؟ من خیلی شوکه شدم

۶۸ YAAAAAAS

زمانی استفاده می‌شود که شما در مورد چیزی هیجان‌زده یا کاملا موافق هستید. 

Hey, I just got invited to this amazing rooftop party downtown. You interested? “YAAAAAAS I’m definitely going with you.”

سلام، من همین الان به یه مهمونی فوق‌العاده روی بام در وسط شهر دعوت شدم. علاقه داری بیای؟”
هااااااااااا

۶۹ Whiz

یک شخص واقعاً باهوش. 

Sally is a whiz at math

سالی در ریاضیات عالی عمل می‌کند. (او در ریاضیات خیلی باهوش است)

۷۰ Hang out

این عبارت به معنای «وقت گذرانی با دیگران» است. 

do you Want to hang out with us?

می‌خواهی با ما وقت بگذرانی؟

 

آیا تعداد اصطلاحات انگلیسی ۷۰ مورد است؟

مسلما در زبان انگلیسی تنها ۷۰ اصطلاح وجود ندارد. خوشبختانه وب‌سایت‌های زیادی هستند که مجموعه‌های غنی از کلمات اسلنگ یا همان اصطلاحات عامیانه انگلیسی را با معنی در اختیار شما قرار می‌دهند.

 

۱. وبسایت ManyThings

در سایت ManyThings لیستی با بیش از ۲۸۰ اسلنگ آمریکایی وجود دارد که به صورت الفبایی ذخیره شده‌اند. جملات نمونه برای هر موقعیت، فهم و کاربرد صحیح آن را ساده‌تر می‌کنند.

 

۲. وبسایت Urban Dictionary

Urban Dictionary یک وبسایت بزرگ است که به کاربران اجازه می‌دهد تا تعاریف مختلف اسلنگ‌ها را پیدا کنند. بهترین منبع برای یادگیری کاربرد دقیق اسلنگ‌هاست.

 

۳. وبسایت Slang city

اگرچه که نمی توان نام سایت Slang city را دیشکنری گذاشت، اما یکی از منابع مناسب برای افرادی است که اسلنگ‌های خیابانی را با مثال‌های مختلف یاد می‌گیرند.
ویژگی‌های جذاب این وبسایت، مثال‌هایی هستند که انواع مختلفی از اسلنگ‌ها و بازی‌های تعاملی را  ارائه می‌دهند.

بیشتر بدانید: بهترین کتاب های عبارات و اصطلاحات زبان انگلیسی

هرچند منابع زیادی برای یادگیری اصطلاحات انگلیسی وجود دارد، اما همواره تجارب بومی‌زبانان و افراد حرفه‌ای  ارزشمندترین راهنماها هستند.
برای این منظور می‌توانید در کلاس‌های خصوصی زبان انگلیسی در هایتاکی ثبت‌نام کنید و از این فرصت بی‌نظیر برای یادگیری زبان انگلیسی همچون یک فرد بومی بهره‌مند شوید.

هایتاکی

 

سخن پایانی

با ورود به دنیای اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی در فیلم و سریال ها تجربه‌ منحصر به فردی از زبان محاوره‌ای را به دست آوردید. این اصطلاحات، در مکالمه‌ها راه را برای ارتباط عمیق‌تر با داستان‌ها و شخصیت‌های فیلم و سریال ها باز می‌کنند.

از همان لحظه‌‌ای که انگیزه‌ لازم  با یادگیری این اصطلاحات به دست آورده‌اید، وارد داستان‌های جذاب فیلم و سریال های انگلیسی شدید و لحظات لذت‌بخش زبان را برای خود ایجاد کردید. با اشتیاق و اطمینان، به دنیای گسترده این اصطلاحات پیوسته و تسلط خود را به اوج برسانید.

کدام یک از این اصطلاحات را فیلم و سریال های انگلیسی شنیده‌اید؟ جملاتی که بیشتر شنیده‌اید را با ما به اشتراک بگذارید.

 

منابع:

این مطلب چقدر برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات ۵ / ۵. تعداد نظرات ۶

هنوز امتیازی ثبت نشده. شما اولین نفر باشید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *