“کالوکیشن های فعل get” در انگلیسی + مثال،تمرین و ترجمه فارسی
مطالعات بر روی کالوکیشن های زبان انگلیسی و شناخت آنها، یکی از بهترین روشهای تقویت مکالمه به زبان انگلیسی است. این اصطلاحات، با وجود پیچیدگی در استفاده و تفاوتهای زیاد در معانی، جزئی اساسی از مکالمات روزمره انگلیسی هستند.
در این مقاله، به بررسی انواع مختلف کالوکیشنهای فعل get پرداخته و با ارائه مثالهایی واضح، تفاوتها و کاربردهای آنها را بررسی خواهیم کرد.
در ادامه میخوانید:
- کالوکیشن چیست؟
- لیست کاملی از کالوکیشن های فعل get به همراه مثال
- تمرین برای یادگیری کالوکیشن های فعل get
کالوکیشن چیست؟
کالوکیشنها عبارتند از:
عبارات و اصطلاحات ثابت و رایج در یک زبان که معمولاً به صورت یک واحد غیرقابل تجزیه استفاده میشوند و معانی خاص و متمایزی را از معانی ترکیبی کلمات تشکیل میدهند. این عبارات به طور رایج در مکالمات روزمره، نوشتار رسمی و حتی ادبیات مورد استفاده قرار میگیرند و در زبان انگلیسی اغلب برای نمادگذاری و انتقال احساسات، افکار و مفاهیم پیچیدهتر به کار میروند. |
لیست کاملی از کالوکیشن های فعل get به همراه مثال
برای مشاهده کاربرد هریک از کالوکیشن های فعل get، بر روی هریک از آنها در جدول زیر کلیک کنید.
۱. Get up: بیدار شدن / بلند شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
I usually get up at 6 a.m. every day. من معمولاً هر روز ساعت ۶ صبح بیدار میشوم. |
Get up بیدار شدن |
She got up from the table and walked to the window. از روی میز بلند شد و به طرف پنجره رفت. |
Get up بلند شدن |
۲. Get through: انجام دادن / تحمل کردن / پشت سر گذاشتن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
She got through her to-do list before noon. او لیست کارهایش را پیش از ظهر تمام کرد (انجام داد). |
Get through انجام دادن |
She got up from the table and walked to the window. آنها با وجود سختیها، دوران سختی را در کنار هم تحمل کردند. |
Get through تحمل کردن |
He couldn’t wait to get through the boring lecture and leave. او نمیتوانست صبر کند تا سخنرانی خستهکننده را پشت سر بگذارد و برود. |
Get through پشت سر گذاشتن |
۳. Get along: رابطه خوب داشتن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Despite their differences, they manage to get along well at work. علیرغم تفاوت هایشان، آنها در محل کار به خوبی با هم کنار می آیند (به خوبی با یکدیگر رابطه برقرار کنند). |
Get along رابطه خوب داشتن با دیگران |
۴. Get over: فراموش کردن / بهبود پیدا کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
After many years, he was finally able to get over the trauma of his childhood. پس از چندین سال، او سرانجام توانست گذشته ناخوشایند دوران کودکیاش را فراموش کند. |
Get over فراموش کردن |
With proper medication and therapy, he gradually got over his depression. با دارو و درمان مناسب، به تدریج افسردگی خود را بهبود داد. |
Get over بهبود پیدا کردن |
۵. Get by: به سختی موفق شدن / زندگی کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Despite the financial difficulties, they managed to get by with a minimal income. با وجود مشکلات مالی، آنها توانستند با درآمد حداقلی (به سختی) موفق شوند. |
Get by به سختی موفق شدن |
In a small village with limited resources, people learn to get by with what they have. در یک روستای کوچک با منابع محدود، مردم یاد میگیرند با آنچه در دسترس دارند زندگی کنند |
Get by زندگی کردن |
۶. Get off: پاشدن / جلوگیری کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
She got off the bus at the next stop and walked to her office. در ایستگاه بعدی از اتوبوس پیاده شد و به سمت دفترش رفت. |
Get off پیاده شدن |
He tried to get off the topic when his friend brought up the embarrassing incident. وقتی دوستش ماجرای شرمآور را مطرح کرد، سعی کرد از (ادامه) موضوع جلوگیری کند. |
Get off جلوگیری کردن |
۷. Get out: خارج شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
She opened the door and quickly got out of the room. در را باز کرد و سریع از اتاق خارج شد. |
Get out خارج شدن |
۸. Get in: وارد شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
She got in the car and drove away. سوار ماشین شد و رفت. |
Get in وارد شدن |
۹. Get away: فرار کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
He managed to get away from the danger just in time. او به موقع توانست از خطر فرار کند. |
Get away فرار کردن |
۱۰. Get around: جا به جا شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
We can easily get around the city using the subway. با استفاده از مترو می توانیم به راحتی در شهر تردد کنیم (جابهجا شویم). |
Get around جا به جا شدن |
۱۱. Get out of: از چیزی خلاص شدن / اجتناب کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
They managed to get out of the rain by finding shelter under a tree. آنها با یافتن سرپناهی در زیر درخت موفق شدند از زیر باران (از باران خلاص شوند). |
Get out of خلاص شدن از یک وضعیت ناخوشایند |
He always tries to get out of doing his homework. او همیشه سعی میکند از انجام تکالیفش اجتناب کند. |
Get out of اجتناب کردن از انجام یک وظیفه |
۱۲. Get into: دخالت کردن / مشغول کاری شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
She got into the taxi and asked the driver to take her to the airport. سوار تاکسی شد (وارد شدن به تاکسی) و از راننده خواست که او را به فرودگاه برساند. |
Get into وارد شدن |
He got into the habit of exercising every morning. او عادت کرد هر روز صبح ورزش کند. |
Get into مشغول کاری شدن (شروع کردن یک فعالیت) |
۱۳. Get on: سوار شدن / پیشرفت کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
She got on the bus and headed to work. سوار اتوبوس شد و به سمت محل کارش رفت. |
Get on سوار شدن |
He has been getting on well with his new project. او در پروژه جدیدش پیشرفت خوبی کرده است |
Get on پیشرفت کردن |
۱۴. Get over with: انجام شدن / غلبه کردن بر چیزی
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Let’s get this assignment over with so we can enjoy the weekend. بیایید این تکلیف را به پایان برسانیم تا بتوانیم از آخر هفته لذت ببریم. |
Get over with انجام شدن |
It took her a long time to get over with the loss of her beloved pet. مدت زیادی طول کشید تا با از دست دادن حیوان خانگی محبوبش کنار بیاید (بر آن موقعیت غلبه کند). |
Get over with غلبه کردن بر چیزی |
۱۵. Get together: دور هم جمع شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
We should get together with our family for dinner next weekend. ما باید آخر هفته آینده برای شام با خانواده دور هم جمع شویم. |
Get together دور هم جمع شدن |
۱۶. Get off on: لذت بردن از چیزی
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
He really gets off on listening to jazz music. واقعاً از گوش دادن به موسیقی جاز لذت میبرد. |
Get off on لذت بردن از چیزی |
۱۷. Get at: دست یافتن به چیزی / توجه داشتن به
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
I can’t quite get at what you’re trying to say. نمیتوانم کاملاً درک کنم که شما سعی میکنید چی بگویید. |
Get at رسیدن به |
The professor’s lecture really got at the heart of the issue. سخنرانی استاد واقعاً بر مرکز موضوع تمرکز داشت. |
Get at توجه داشتن به |
۱۸. Get rid of: خلاص شدن از / دور ریختن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
I need to get rid of some old clothes that I don’t wear anymore. من باید از شر لباسهای قدیمی که دیگر نمیپوشم خلاص شوم. |
Get rid of خلاص شدن |
We should get rid of the old furniture in the attic. باید مبلمان قدیمی را در زیرزمین دور بریزیم. |
Get rid of دور ریختن |
۱۹. Get down: احساس ناخوشایند
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
He gets down every time he thinks about his past mistakes. هر بار که به اشتباهات گذشتهاش فکر میکند، ناامید میشود. |
Get down احساس ناخوشایند |
۲۰. Get up to: انجام دادن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
What did you get up to over the weekend? آخر هفته چه کاری انجام دادید؟ |
Get up to انجام دادن |
۲۱. Get in on: شرکت کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
I want to get in on the project from the beginning. من میخواهم از ابتدا در پروژه شرکت کنم. |
Get in on شرکت کردن |
۲۲. Get in with: دوست شدن / پیوستن به
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
He managed to get in with the popular crowd at school. او موفق شد با جمع محبوب در مدرسه دوست شود. |
Get in with دوست شدن |
She wants to get in with the management team to learn more about the company’s direction. او میخواهد به تیم مدیریت بپیوندد تا درباره مسیر شرکت اطلاعات بیشتری کسب کند. |
Get in with پیوستن به |
۲۳. Get over to: منتقل شدن / انتقال دادن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
We need to get over to the other side of the river before it gets dark. باید قبل از تاریک شدن هوا به آن طرف رودخانه برویم (منتقل شویم). |
Get over to منتقل شدن |
Could you get the files over to me by tomorrow morning? آیا می توانید فایل ها را تا فردا صبح به من تحویل دهید (انتقال دهید)؟ |
Get over to انتقال دادن |
۲۴. Get it off: گرفتن راهنمایی
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
I didn’t understand the instructions, so I asked him to get it off. من دستورالعمل را نفهمیدم، بنابراین از او خواستم راهنمایی کند. |
Get it off گرفتن راهنمایی |
۲۵. Get on with: ادامه دادن / پیشرفت کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
We need to get on with the project if we want to finish it on time. اگر بخواهیم به موقع آن را به پایان برسانیم، باید پروژه را ادامه دهیم. |
Get on with ادامه دادن |
Despite the setbacks, they managed to get on with the project and successfully complete it. با وجود مشکلات، آنها توانستند به پیشرفت پروژه بپردازند و آن را با موفقیت به پایان برسانند |
Get on with پیشرفت کردن |
۲۶. Get back: بازگشتن / بازگشت دادن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
He promised to get back before dinner. او قول داد که قبل از شام برگردد. |
Get back بازگشتن |
I need to get the book back to the library by tomorrow. باید تا فردا کتاب را به کتابخانه برگردانم. |
Get back بازگشت دادن |
۲۷. Get by on: زندگی کردن با / تحمل کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
They can only get by on one salary, so they have to budget carefully. آنها تنها میتوانند با یک حقوق زندگی کنند، بنابراین باید با دقت بودجه بندی کنند. |
Get by on زندگی کردن با |
She’s going through a tough time, but she manages to get by on her own. او در حال مواجهه با چالشهای سختی است، اما موفق میشود به تنهایی تحمل کند. |
Get by on تحمل کردن |
۲۸. Get on up: بلند شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
After resting for a while, she got on up and continued her journey. پس از مدتی استراحت، برخاست و به راه خود ادامه داد. |
Get on up بلند شدن |
۲۹. Get outta: خارج شدن / فرار کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Get outta the car, we’re here. از ماشین پیاده شو، ما اینجا هستیم. |
Get outta خارج شدن |
He had to get outta town before the authorities caught up with him. او مجبور شد قبل از اینکه مقامات او را بگیرند، از شهر خارج شود. |
Get outta فرار کردن |
۳۰. Get along with: رفت و آمد کردن / روابط خوب داشتن با
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Sarah gets along with her neighbors, and they often help each other out. سارا با همسایههایش رفت و آمد دارد و آنها اغلب به یکدیگر کمک میکنند. |
Get along with رفت و آمد کردن |
He gets along with his coworkers very well. او با همکارانش روابط خوبی دارد. |
Get along with روابط خوب داشتن با |
۳۱. Get a load of: مشاهده کردن یا توجه کردن به
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Get a load of that sunset! It’s stunning. به غروب آفتاب نگاه کن! واقعاً شگفتانگیز است. |
Get a load of مشاهده کردن |
Get a load of this mess! We need to clean it up. به این آشفتگی دقت کن! ما باید آن را تمیز کنیم. |
Get a load of توجه کردن به |
۳۲. Get away with: فرار کردن یا اجتناب کردن از
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
He cheated on the test and got away with it. او در آزمون غش کرد و از عواقب آن اجتناب کرد |
Get away with اجتناب کردن از |
۳۳. Get in touch with: تماس گرفتن / ارتباط برقرار کردن با
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
I need to get in touch with John to discuss the project. من باید با جان تماس بگیرم تا در مورد پروژه صحبت کنیم. |
Get in touch with تماس گرفتن |
She got in touch with her old friends on social media. او با دوستان قدیمی خود در شبکههای اجتماعی ارتباط برقرار کرد. |
Get in touch with ارتباط برقرار کردن با |
۳۴. Get out of hand: از کنترل خارج شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
The fire spread rapidly through the forest, and soon it got out of hand, causing widespread damage. آتش به سرعت در جنگل گسترش یافت و خیلی زود از کنترل خارج شد و خسارات گستردهای به بار آورد. |
Get out of hand از کنترل خارج شدن |
۳۵. Get under way: شروع شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
The construction of the new building project finally got under way after months of planning. ساخت پروژه ساختمان جدید سرانجام پس از ماه ها برنامه ریزی آغاز شد. |
Get under way شروع شدن |
۳۶. Get on board with: موافقت کردن یا پشتیبانی کردن از
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
He finally got on board with the idea of taking a vacation. او بالاخره با ایدهی سفر کردن موافقت کرد. |
Get on board with موافقت کردن |
They all got on board with the decision to donate to the charity. همه آنها تصمیم گرفتند به خیریه کمک مالی کنند (حمایت مالی). |
Get on board with پشتیبانی کردن از |
۳۷. Get behind: حمایت کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Our team got behind the new project and dedicated extra hours to ensure its success. تیم ما از پروژه جدید حمایت کردند و ساعات اضافی را صرف کردند تا مطمئن شوند که موفقیت آن تضمین شود. |
Get behind حمایت کردن |
۳۸. Get a move on: عجله کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Come on, get a move on! We’re going to be late for the meeting. بیا، عجله کن! ما برای جلسه دیر می رسیم. |
Get a move on عجله کردن |
۳۹. Get cracking: شروع کردن یا عمل کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Let’s get cracking on our homework before it gets too late. بیایید به تکالیفمان شروع کنیم پیش از آنکه دیر شود. |
Get cracking شروع کردن |
We have a lot to do today, so let’s get cracking and finish these tasks. امروز کارهای زیادی برای انجام دادن داریم، پس بیایید دست به کار شویم و این کارها را تمام کنیم. |
Get cracking عمل کردن |
۴۰. Get wise to: آگاه شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
It took him a while, but eventually he got wise to their tricks. کمی زمان طول کشید، اما در نهایت او از حیلههای آنها آگاه شد. |
Get wise to آگاه شدن |
۴۱. Get it over with: پایان دادن / انجام دادن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
I just want to get this meeting over with so I can go home. من فقط میخواهم این جلسه را به پایان برسانم تا بتوانم به خانه بروم. |
Get it over with پایان دادن |
Let’s get this project over with by the end of the week. بیایید تا پایان هفته این پروژه را انجام دهیم. |
Get it over with انجام دادن |
۴۲. Get out of the way: از مسیر رفتن / خالی کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Get out of the way so the ambulance can pass! از مسیر خارج شوید (از مسیر مشخص بروید) تا آمبولانس بگذرد! |
Get out of the way از مسیر رفتن |
Please get these toys out of the way so we can vacuum the floor. لطفا این جا را از اسباببازیها خالی کنید تا بتوانم کف را جارو بکشم. |
Get out of the way خالی کردن |
۴۳. Get on the ball: موفق شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
She finally got on the ball and landed her dream job. او بالاخره موفق شد و شغل رویایی خود را به دست آورد. |
Get on the ball موفق شدن |
۴۴. Get even with: جبران کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
She accidentally spilled coffee on his shirt, so she got even with him by buying him a new one. او به طور اتفاقی قهوه را روی پیراهن او ریخت، بنابراین او با خریدن یک پیراهن جدید (کار خود) در حق او را جبران کرد. |
Get even with جبران کردن |
۴۵. Get up to speed: آشنا شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
It took me a while to get up to speed with the complex legal terminology. مدتی طول کشید تا با اصطلاحات پیچیده حقوقی آشنا شوم. |
Get up to speed آشنا شدن |
۴۶. Get out of town: خارج شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
Jane needed a break, so she got out of town for the weekend. جین به استراحت نیاز داشت، بنابراین برای آخر هفته از شهر خارج شد. |
Get out of town خارج شدن |
۴۷. Get on the move: انتقال دادن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
With the deadline approaching, they quickly got on the move and shifted the supplies to the new location. با نزدیک شدن به موعد مقرر، آنها به سرعت حرکت کردند و وسایل را به محل جدید منتقل کردند. |
Get on the move انتقال دادن |
۴۸. Get at the bottom of: بررسی کردن / دریافت کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
The investigator aimed to get at the bottom of the fraud case swiftly. هدف بازپرس این بود که به سرعت پرونده کلاهبرداری را بررسی کند. |
Get at the bottom of بررسی کردن |
She quickly got at the bottom of the problem and found a solution. او به سرعت به ریشه مشکل رسید و راه حلی پیدا کرد. |
Get at the bottom of دریافت کردن |
۴۹. Get in line: صف کشیدن / مرتب شدن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
The passengers had to get in line to board the bus. مسافران برای سوار شدن به اتوبوس باید در صف قرار میگرفتند. |
Get in line صف کشیدن |
After chaos erupted, it took a while for things to get in line again. پس از شروع آشفتگی، مدتی طول کشید تا امور دوباره مرتب شوند. |
Get in line مرتب شدن |
۵۰. Get it off the ground: شروع کردن
مثال + ترجمه فارسی | کالوکیشن فعل get + ترجمه فارسی |
With a solid business plan in hand, she was able to get it off the ground quickly. با داشتن یک طرح کسب و کار محکم، او توانست به سرعت (کار خود را) شروع کند. |
Get it off the ground شروع کردن |
تمرین برای یادگیری کالوکیشن های فعل get
در این قسمت، شما با مجموعهای از فعلهای get آشنا میشوید و با استفاده از تمرینهای مختلف، مهارتهای خود را در استفاده از این کالوکیشنها تقویت میکنید.
۱. She needs to ___ her fear of heights before our hiking trip.
پاسخ صحیحB) get over
ترجمه کامل سوالاو باید قبل از سفر پیاده روی ما بر ترس خود از ارتفاع غلبه کند.
۲. Can you ___ this mess before the guests arrive?
پاسخ صحیحC) get over
ترجمه کامل سوالآیا می توانید قبل از آمدن مهمان ها از شر این آشفتگی خلاص شوید؟
۳. I can’t believe she always ___ her responsibilities.
پاسخ صحیحB) get over
ترجمه کامل سوالمن نمیتوانم باور کنم که او همیشه از مسئولیتهای سر باز میزند.
۴. He was late, so he ___ his car and ran to the meeting.
پاسخ صحیحC) get over
ترجمه کامل سوالاو دیر کرده بود، از ماشینش پیاده شد و به سمت جلسه دوید
۵. We need to ___ this project before the deadline.
پاسخ صحیحA) get over
ترجمه کامل سوالما باید با این پروژه را قبل از پایان مهلت آن تمام کنیم.
۶.She always ___ her younger sister.
پاسخ صحیحC) get over
ترجمه کامل سوالاو همیشه با خواهر کوچکترش رابطه خوبی دارد.
۷. I need to ___ my boss about my vacation plans.
پاسخ صحیحA) get over
ترجمه کامل سوالمن باید با رئیسم در مورد برنامه های تعطیلاتم در تماس باشم.
۸. Can you help me ___ the truth about what happened?
پاسخ صحیحB) get over
ترجمه کام سوالآیا میتوانید به من کمک کنید تا حقیقت آنچه اتفاق افتاده است را متوجه شوم؟
۹. We should ___ the bottom of this mystery.
پاسخ صحیحA) get over
ترجمه کامل سوالما باید به انتهای این رمز و راز برسیم.
۱۰. I can’t wait to ___ the plane and start our vacation.
پاسخ صحیحB) get over
ترجمه کامل سوالمن نمی توانم صبر کنم تا سوار هواپیما شویم و تعطیلات خود را شروع کنیم.
|
مقاله مکمل: چطور کالوکیشن های پرکاربرد انگلیسی را پیدا کنیم؟
منبع: