متون ساده به زبان سوئدی برای سطح مبتدی+فایل صوتی و ترجمه
یکی از بهترین روشهای یادگیری زبان سوئدی و تقویت مهارت ریدینگ این زبان، خواندن داستانهای کوتاه و متون مختلف از منابع گوناگون به زبان سوئدی است. اگر دوست دارید مهارت ریدینگ سوئدی خود را تقویت کنید و در سطح مبتدی تا متوسط این زبان هستید، در این مقاله ۹ متن و داستان کوتاه ساده به زبان سوئدی را برایتان آوردهایم.
متون سطح آسان برای یادگیری زبان سوئدی در سطح مبتدی
۱. یک مکالمه معمولی به زبان سوئدی
ترجمه به زبان فارسی | جملات به زبان سوئدی |
صبح بخیر | kristof: God morgon
|
صبح بخیر | Marie: God morgon
|
چطورید؟ | kristof: Hur är det med dig
|
خوبه، اتوبوس کی حرکت میکند؟ | Marie: Bra. När går bussen
|
ساعت ۸ | kristof: 8:00
|
خوبه میبینمت. خوش بگذره. | Marie: Ok, vi ses. Ha det bra
|
ممنونم شما هم همینطور. خداحافظ. | .kristof: Tack, detsamma. Hej då
|
۲. مکالمه در ایستگاه اتوبوس
ترجمه به زبان فارسی | جملات به زبان سوئدی |
سلام لارس | .kristof: Hejsan Lars
|
سلام، حالت چطوره؟ | Lars: Tjenare! Läget
|
خوبم. حال شما چطوره؟ |
kristof: Läget är bra. Och med dig? |
خوبه. ممنون. |
Lars: Bra, tack. |
اتوبوس دیر کرده؟ |
kristof: Är bussen försenad? |
بله. |
Lars: Ja. |
۳. مکالمه در یک فروشگاه
کریستف پس از آمدن اتوبوس سوار شده و به محل کار خود که یک فروشگاه کوچک در مرکز شهر هست میرود:
ترجمه به زبان فارسی | جملات به زبان سوئدی |
کمک میخواهید؟ | ?kristof: Behöver du hjälp
|
مشتری: میخوام یک تیشرت بخرم. قیمت این چند هست؟ | Kund: Ja, tack. Jag vill köpa en t-shirt. Hur mycket kostar den här
|
صد کرون | kristof: 100 kr.
|
میتوانم امتحانش کنم؟ | Kund: Får jag prova den
|
بله، روی اون تابلو نوشته اتاق پرو | kristof: Ja. He points to a sign that says Provrum
|
ممنون چند دقیقه بعد میخواهم بخرمش. | Kund: Tack. A few minutes later… Jag vill köpa den.
|
همین خوبه؟ | kristof: Är det bra så?
|
بله ممنون | Kund: Ja, tack
|
کارت یا پول نقد؟ | kristof: Kort eller kontanter
|
کارت | Kund: Kort
|
ممنون. رسید میخواهید؟ | kristof: Tack! Vill du ha kvittot
|
نه ممنون | Kund: Nej, tack
|
بستهبندی بشه؟ | kristof: Ska det slås in som paket
|
بله ممنون | Kund: Ja, tack
|
حتما | kristof: Ok.
|
خیلی ممنون | Kund: Tack så mycket
|
خواهش میکنم | kristof: Varsågod
|
خداحافظ | Kund: Hej då
|
خداحافظ | kristof: Hej då
|
۴. مکالمه با توریستها به زبان سوئدی
کریستف بعد از کاربرای خرید به مغازهای میرود تا وسایل شام را تهیه کند و سپس با اتوبوس به خانه برمیگردد. در راه یک توریست را دیده و او در مورد خریدهایش از او سوال میپرسد:
ترجمه به زبان فارسی | جملات به زبان سوئدی |
ببخشید | …Tourist: Ursäkta
|
بله | kristof: Ja
|
فروشگاه مواد غذایی کجاست؟ | Tourist: Var ligger mataffären
|
مستقیم برو تا به تقاطع برسی بعدش به سمت چپ برو کنار مک دونالد سمت راست | kristof: (pointing) Gå rakt fram till korsningen och sväng vänster. Gå förbi McDonalds och sväng höger
|
ممنون | Tourist: Tack
|
خواهش میکنم | kristof: Det var så lite
|
۵. داستان سوئدی ساده برای سطح مبتدی A1 سوئدی
Emma berättar om sitt rum
ترجمه فارسیاِما درباره اتاقش میگوید اسم من اِماست و در دهکدهای کوچک در نزدیکی استکهلم زندگی میکنم. من با خانوادهام در یک خانه زندگی میکنم. پدر و مادر و گربهام. اتاق من در طبقه دوم روبروی حمام است. بزرگ نیست، اما من هنوز برای وسایلم جا دارم. جلوی پنجره یک میز سفید است که کامپیوترم روی آن است. در کنار کامپیوتر یک لامپ، یک عکس و یک گل کوچک وجود دارد. من معمولاً وقتی تکالیفم را انجام میدهم پشت میزم مینشینم برای وبگردی. روی دیوار پشت تخت سه تابلو آویزان شده است: یکی کوچک و دو تا بزرگ. در اتاق من تلویزیون نیست، اگر آن را بگیرم، جایش روی کمد من خواهد بود. |
۶. داستان ساده برای سطح A2 سوئدی
Charlottas vanliga måndag
ترجمه فارسیدوشنبه معمولی شارلوت هر روز صبح ساعت زنگدار من ساعت هفت زنگ میزند. بلند میشوم، دوش آب گرم میگیرم و صبحانه میخورم. معمولاً یک تخم مرغ آب پز روی نان تست و یک لیوان آب پرتقال میخورم. هر دوشنبه ما جلسات زیادی داریم! برای کنار آمدن با تمام جلسات، به استراحت و قهوه زیادی نیاز دارم. ساعت دوازده ناهار است و معمولاً با همکارانم غذا میخورم. ساعت پنج که کارم تمام میشود، دوستم الن را برای بازی تنیس ملاقات میکنم. بعدش شام را با هم در یک رستوران کوچک چینی میخوریم. سپس دوباره با قطار به خانه میروم. وقتی به خانه میرسم اخبار عصر را از تلویزیون تماشا میکنم. زود میخوابم تا زود بیدار بشوم. دوباره صبح روز بعد ساعت هفت. |
۷. داستان کوتاه سوئدی برای سطح B1
Berlin
ترجمه فارسیبرلین دیشب من و جولیا به شهر مورد علاقه خود در اروپا رسیدیم؛ یعنی برلین. ما قصد داریم یک هفته را اینجا بگذرانیم. چیزی که ما در برلین بیشتر دوست داریم غذا و زندگی شبانه است. هیچ کدام از ما خیلی غذاهای آلمانی را دوست نداریم، اما در برلین غذاهایی از همه جای جهان وجود دارد که این غذا را جبران میکند؛ یعنی اینکه شهر میتواند برای همه افراد (با سلیقهها و ذائقههای مختلف) گزینههای غذایی داشته باشد. ما بیشتر در محله کروزبرگ میچرخیم. ما کروزبرگ را بیشتر برای رستورانها، بارها و کلوبهایش دوست داریم. امشب برنامه ریزی کرده بودیم که به یک بار برویم و بعد از آن یک کلاب هیجان انگیز برای رقصیدن پیدا کنیم. در اواخر هفته ما همچنین قصد داشتیم به گالری ایست ساید برویم تا ببینیم چه چیزی از دیوار برلین که در سال ۱۹۸۹ فرو ریخت، باقی مانده است. |
۸. داستان کوتاه به زبان سوئدی برای سطح B2
Kladdkakans dag i Sverige Svenskar älskar att fika! I Sverige har bakverken sina egna dagar då de firas. Det finns en dag för kanelbullen, för wienerbrödet och för den kanske populäraste kakan – kladdkakan! Kladdkakans dag firas den 7e november varje år. Det är en söt, kladdig och god chokladkaka som nästan alla tycker om.
ترجمه فارسیروز Kladdkakan در سوئد
سوئدیها عاشق قهوه هستند. در سوئد شیرینیها روزهای خاص خود را دارند که این روزها را جشن میگیرند. یک روز برای رول دارچین، برای نان وین و شای محبوبترین کیک – کلادکاکان! وجود دارد. کلادکاکا به انگلیسی: Kladdkaka ) کیک شکلاتی محبوب سوئدی است. این کیک یک دسر شکلاتی غنی با نمای بیرونی ترد و فضای داخلی نرم است. این کیک شکلاتی متراکم و جمع و جور شبیه کیک شکلات مذاب است. هر سال در ۷ نوامبر روز کوکی جشن گرفته میشود. این یک کیک شکلاتی شیرین، چسبناک و خوشمزه است که تقریبا همه آن را دوست دارند.
Prova gärna att baka en kladdkaka med detta recept: Blanda dessa ingredienser i en bunke:
ترجمه فارسیبا این دستور پخت کیک کلادکاکا را بپزید: فر را روی ۲۰۰ درجه سانتیگراد (درجه) تنظیم کنید. |
۹. داستان کوتاه Ugglan och gräshoppan (جغد و ملخ)
Det var en gång en mycket gammal och klok uggla. Ugglan bodde i en gammal ek. Hon brukade sova hela dagen och vaknade bara vid solnedgången. Sedan flög hon långsamt hela natten och jagade efter småkryp och insekter när det var mycket mörkt. Hon älskade mycket att äta småkryp och insekter och möss och grodor. ترجمه فارسیروزی روزگاری جغدی پیر و دانا بود. جغد روی درخت بلوط کهنسال زندگی میکرد. او عادت داشت تمام روز را بخوابد و فقط هنگام غروب آفتاب بیدار شود. سپس او تمام شب را به آرامی پرواز کرد و وقتی هوا بسیار تاریک بود به دنبال حشرات و حشرات کوچک بود. او عاشق خوردن حشرات کوچک و حشرات و موش و قورباغه بود. جغد در شب چه می خواند؟ “Whooooooo Whoooooo uoooooo” او در حالی که در شب پرواز می کرد ، آوازهم می خواند. او در طول روز نمیتوانست خوب ببیند، زیرا بسیار پیر شده بود.
En sommar sov hon bra på morgonen. En gräshoppa såg henne och ville göra narr av henne. Gräshoppan började låta mycket högt. ترجمه فارسییک تابستان او صبح راحت خوابیده بود. ملخ او را دید و خواست مسخرهاش کند. ملخ با صدای بلند شروع به جیر جیر کرد. (Churp Churp Churp Churp. صدای جیر جیر جیر جیر. چرپ چورپ چورپ. چیرپ چیرپ چیرپ چیرپ) با صدای بسیار بلند و آزاردهنده خواند.
جغد از این صدا بیدار شد و سرش را از درخت بیرون آورد. «آقای ملخ. اگر مشکلی ندارید، لطفاً میتوانید جای دیگری بخوانید؟ من خیلی پیر هستم و باید بخوابم.» با گفتن این حرف، ملخ بلندتر از قبل به آواز خواندن ادامه داد. Den kloka ugglan visste att det inte skulle göra henne gott att argumentera med den fräcka unga gräshoppan. Hon visste att hon under dagen inte kunde fånga gräshoppan och straffa honom. ترجمه فارسیجغد دانا میدانست که بحث کردن با ملخ جوان گستاخ برایش سودی ندارد. او میدانست که در طول روز نمیتواند ملخ را بگیرد و او را مجازات کند. پس با شیرینترین لحن به او گفت: «اما تو منظورم را اشتباه متوجه شدی. گفتم نمیتوانم بخوابم چون صدایت خیلی خوشآهنگ است. من فکر میکنم ما باید به خاطر صدای زیبایت بنوشیم.
من یک بطری نوشیدنی فوقالعاده با خودم دارم که بهترین جهان است. خیلی وقت بود که بازش نکرده بودم. فکر میکنم الان بهترین زمان برای باز کردن است. بیا و به من ملحق شو. ملخ از تعریف جغد پر از غرور شد و به سمت جغد پرواز کرد. جغد به سرعت به سمت ملخ حرکت کرد و او را خورد! تعریف و چاپلوسی دلیلی بر تحسین واقعی نیست. هرگز اجازه ندهید چاپلوسی شما را وادار کند گارد خود را در برابر دشمنان رها کنید. |
منابع: