روش های تدریس موثر اصطلاحات انگلیسی به زبان آموزان
اصطلاحات عامیانه انگلیسی یادگیری را جذابتر میکنند و به معلمان کمک میکنند تا تأثیر بیشتری بر زبانآموزان داشته باشند. این عبارات عامیانه باعث میشوند زبانآموزان بیشتر شبیه به بومیها صحبت کنند و شنوندگان بهتری شوند.
در این راهنما، نکات مؤثری برای آموزش این اصطلاحات به زبانآموزان در هر سطحی ارائه میشود و چند مثال کلیدی که ارزش یادگیری دارند، معرفی میشوند.
در ادامه میخوانید:
- آموزش اصطلاحات انگلیسی به زبانآموزان در سطوح مختلف
- نکاتی برای آموزش مؤثر اصطلاحات انگلیسی
- ۱۰ اصطلاح انگلیسی که ارزش آموزش دارند
- سخن پایانی
آموزش اصطلاحات انگلیسی به زبان آموزان در سطوح مختلف
آموزش اصطلاحات انگلیسی به زبانآموزان مبتدی
بسیاری از معلمان ممکن است فکر کنند که آموزش اصطلاحات به مبتدیان هدر دادن وقت است. از آنجایی که آنها هنوز در حال یادگیری اصول اولیه زبان هستند، به نظر میرسد عبارات پیچیده فقط آنها را گیج میکند.
دلایل خوبی وجود دارند که چرا آموزش اصطلاحات انگلیسی به مبتدیان میتواند بسیار مؤثر باشد:
۱. ایجاد زمینه مشترک
همه زبانها شامل عبارات خاصی هستند. آشنایی با اصطلاحات انگلیسی میتواند به زبانآموزان کمک کند تا به زبان خودشان نگاه بیشتری بیندازند و درک بهتری از ساختار زبان پیدا کنند. همچنین یادگیری این عبارات میتواند سرگرمکننده باشد و یادگیری را جذابتر کند.
۲. مقابله با موانع
مبتدیان هنگام ورود به کلاس زبان با چالشهای بزرگی مانند درک مطالب و بیان منظور خود مواجه هستند. به جای اینکه زمان زیادی را صرف مرور قواعد و واژگان کنید، میتوانید با معرفی عبارات اصطلاحی، درسهای خلاقانه و سرگرمکنندهای طراحی کنید که به آنها کمک کند.
۳. سرگرمی در یادگیری
زمانی که اصطلاحات را آموزش میدهید، مهم است که این فرایند را سرگرمکننده کنید. جزئیات پیچیده را کنار بگذارید و بر روی لذت یادگیری تمرکز کنید.
روشهایی برای جذاب نشان دادن اصطلاحات انگلیسی برای زبان آموزان مبتدی | ||
۱ | انتخاب یک تم | زمانی که عبارات اصطلاحی را به مبتدیان معرفی میکنید، انتخاب یک تم میتواند بسیار مؤثر باشد. 🔹برای مثال، فهرستی از ۱۰ اصطلاح مربوط به یک رویداد خاص مانند هالووین یا موضوعات مورد علاقه کلاس انتخاب کنید. |
۲ | درگیر کردن زبانآموزان در کشف | وقتی مبتدیان را با اصطلاحات آشنا میکنید، میتوانید از آنها بخواهید در گروهها کار کنند و معنای اصطلاحات را کشف کنند. برای این کار به این شکل عمل کنید: 🔹یک کاربرگ تطبیقی ایجاد کنید که تعاریف اصطلاحات در یک طرف و خود اصطلاحات در طرف دیگر قرار داشته باشند. 🔹این روش زبانآموزان را تشویق میکند تا در مورد کاربرد اصطلاحات فکر کنند و ممکن است آنها را به مقایسه با زبانهای خودشان ترغیب کند. |
۳ | تقویت یادگیری با بازی | بعد از اینکه زبانآموزان معنای اصطلاحات را فهمیدند، زمان بازی است! 🔹یک بازی جذاب مانند «پانتومیم» میتواند بسیار سرگرمکننده باشد. 🔹در این بازی، فرد جلوی کلاس نمیتواند صحبت کند، بنابراین ترس از داوطلب شدن کاهش مییابد. با این حال، حدسزنها باید به انگلیسی حدس بزنند! 🔹اصطلاحاتی که پوشش دادهاید را در یک ظرف قرار دهید و هر زبانآموز را به نوبت بالا بیاورید تا آنها را اجرا کند. 🔹حتماً قبل از بازی، انتخاب اصطلاحات را با دقت انجام دهید تا از ناامیدی زبانآموزان جلوگیری کنید. |
بیشتر بدانید: بازیهای جذاب MFL برای کلاس های زبان: سرگرمی همراه با یادگیری
آموزش اصطلاحات انگلیسی به زبانآموزان متوسط
زبانآموزان متوسط ممکن است با برخی از اصطلاحات آشنا باشند، اما هنوز هم فرصتهایی برای گسترش دایره واژگان آنها وجود دارد. یکی از راههای مؤثر برای این کار، استفاده از فرهنگ پاپ، بهویژه موسیقی، است. انتخاب آهنگ مناسب میتواند در معرفی عبارات اصطلاحی کمک بزرگی کند.
۱. انتخاب یک آهنگ مناسب
بهعنوان معلم، مهم است که پیش از شروع هر فعالیت مرتبط با اصطلاحات، تحقیق کنید. فرض نکنید که هر آهنگی عبارات اصطلاحی دارد! در اینجا چند منبع برای کمک به شما در یافتن آهنگهای مناسب آورده شده است:
- Adele and Idioms
- Katy Perry and Idioms
- Lady Gaga and Idioms
- Common Idioms in Songs
- Popular Songs that Include Idioms
- A Unique Idiomatic Song (که شامل تعداد زیادی از اصطلاحات است.)
- Of course, if you have another song in mind, go ahead and use that!
البته توجه داشته باشید یادگیری اصطلاحات انگلیسی توسط آهنگها به همین جا ختم نمیشود و هرآهنگ میتواند خود یک منبع یادگیری اصطلاحات انگلیسی باشد.
۲. گرم کردن با فعالیت گوش دادن
برای آمادهسازی زبانآموزان جهت گوش دادن دقیق، یک فعالیت موسیقی را بهعنوان آغاز کار انتخاب کنید. چیزی را انتخاب کنید که کلاس شما بهسرعت با آن ارتباط برقرار کند تا به محتوای درس برسید.
۳. بحث درباره اصطلاحات یافتشده و معرفی بیشتر
این مرحله جایی است که میخواهید بهطور دقیق عبارات اصطلاحی موجود در آهنگ را بررسی کنید. مراحل زیر شما را برای اجرای صحیح راهنمایی میکند:
۱. بهترین روش این است که ابتدا با کلاس مرور کنید که یک «عبارت اصطلاحی» چیست و سپس از زبانآموزان بخواهید اصطلاحات را شناسایی کنند. این نوع کشف هدایتشده میتواند به زبانآموزان کمک کند تا اصطلاحات را بهتر درک کنند و تعاریف خود را بیابند که میتوانید بررسی و اصلاح کنید.
۲. پس از اینکه زبانآموزان تمام اصطلاحات را کشف کردند، میتوانید فرصت را برای صحبت در مورد عبارات مرتبط با موسیقی استفاده کنید و آنها را تشویق کنید تا از این اصطلاحات در مکالمات خود بهره ببرند.
۳. میتوانید با افزودن اصطلاحات بیشتری از منابع ذکر شده در درس مبتدیان، فهرستی از ۱۰ تا ۲۰ اصطلاح برای زبانآموزان تهیه کنید.
۴. این فهرست میتواند با فعالیتهای نوشتن، آزمون چند روز بعد یا بازیهایی مانند پانتومیم آزمایش شود. در این بازی، زبانآموزان میتوانند معنای اصطلاح را توصیف کنند، اما نمیتوانند از هیچیک از کلمات موجود در عبارت استفاده کنند و سایر زبانآموزان باید اصطلاح توصیفشده را حدس بزنند.
۵. بهعنوان گزینهای دیگر، میتوانید از فعالیتهای ویدئویی نیز استفاده کنید. فعالیت «Head Over Heels» بهعنوان یکی از سرگرمکنندهترین گزینهها در نظر گرفته میشود و برای تدریس اصطلاحات در چندین جلسه کلاس بسیار مناسب است.
آموزش اصطلاحات انگلیسی به زبانآموزان پیشرفته
زبانآموزان پیشرفته معمولاً با بسیاری از اصطلاحات آشنا هستند، اما همیشه جا برای یادگیری بیشتر وجود دارد. در این بخش، به بررسی روشهایی میپردازیم که میتواند به گسترش دایره واژگان این زبانآموزان کمک کند.
۱. شناسایی فهرستی از اصطلاحات جدید
اولین قدم، شناسایی اصطلاحاتی است که ممکن است زبانآموزان پیشرفته شما قبلاً با آنها آشنا نشده باشند. میتوانید از یک فهرست اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی گفتاری استفاده کنید.
این اصطلاحات کمی نادرتر از آنهایی هستند که معمولاً در کلاسهای قبلی آموزش داده شدهاند و تنوع خوبی دارند. از زبانآموزان بخواهید فهرست را مرور کرده و درباره اصطلاحاتی که قبلاً میشناسند، بحث کنند.
۲. انجام پروژه تحقیقاتی درباره اصطلاحات
- از زبانآموزان بخواهید که بهصورت فردی یا جفتی پروژه تحقیقاتی (به زبان انگلیسی) درباره یک عبارت اصطلاحی خاص انجام دهند.
- اصطلاحات را بین آنها تقسیم کنید و از هر زبانآموز بخواهید که یک ارائه ۵ – ۱۰ دقیقهای در کلاس درباره آن عبارت داشته باشد.
- این پروژه میتواند در چندین جهت مختلف پیش برود. مثلاً، از زبانآموزان بخواهید معادلهای اصطلاحی در زبان مادری خود را پیدا کرده و تفاوتها را به انگلیسی بررسی کنند.
- در این سطح، استفاده از چند کلمه از زبان مادری بهعنوان نقطه مقایسه میتواند به یادگیری کمک کند.
- همچنین میتوانید از آنها بخواهید تا ریشهشناسی برخی عبارات را تحقیق کنند و به فرهنگنامههای جامعتر مانند «فرهنگ مختصر ریشهشناسی انگلیسی آکسفورد» یا «فرهنگ آنلاین ریشهشناسی» مراجعه کنند.
- حتماً از آنها بخواهید منابع معتبر را ذکر کنند تا از مراجعه به ویکیپدیا جلوگیری شود.
۳. پشتیبانی از زبانآموزان با اطلاعات اضافی
از هر ارائهای که زبانآموزان درباره عبارات خود دارند، برای یادگیری مؤثر در کلاس استفاده کنید و بحثهای کلاسی را آغاز کنید. پیشنهاد میشود که دو ارائه در هر کلاس انجام شود و آنها را با یک بحث یا مکالمه ۲۰ دقیقهای ادامه دهید. این زمان ایدهآل برای معرفی اطلاعات اضافی درباره عبارات، از جمله اطلاعات تاریخی، است که میتوانید بهراحتی بهصورت آنلاین پیدا کنید.
با معرفی اصطلاحات انگلیسی، معلمان میتوانند کلاسهای جذاب و تعاملی ایجاد کنند. این تکنیکها فقط مختص کلاسهای حضوری نیستند؛ شما میتوانید به عنوان مدرس خصوصی زبان در هایتاکی ثبت نام کنید و کلاسهای آنلاین خود را با این روشها برگزار کنید. تجربه یادگیری را برای زبانآموزان هیجانانگیز کنید. |
نکاتی برای آموزش مؤثر اصطلاحات انگلیسی
هر سطحی که تدریس میکنید، میتوانید از این نکات برای کمک به زبانآموزان خود در درک بهتر اصطلاحات استفاده کنید:
نکات مهم در تدریس انگلیسی | ||
۱ | ترکیب اصطلاحات با تصاویر | 🔹هر اصطلاح را با یک تصویر همراه کنید. 🔹اگر تصویری خندهدار باشد که معنای ظاهری اصطلاح را نشان دهد، بهتر است. این کار باعث میشود زبانآموزان بخندند و همچنین کمک میکند تا مفهوم عبارت را حدس بزنند. 🔹از آنها بخواهید معنای اصطلاح را حدس بزنند و سپس نمونههایی از کاربرد آن ارائه دهید و تفاوت بین معنای واقعی و کاربردی را توضیح دهید. |
۲ | ارائه اصطلاحات کاربردی |
به زبانآموزان کمک کنید تا معنای کامل اصطلاحات را درک کنند. یک مکالمه کوتاه که اصطلاح را در آن استفاده کردهاید، ارائه دهید. برای مثال: Jack: Ooh, wow. Look at that roller coaster, Jane! It goes upside-down! (جک: واو، به آن ترن هوایی نگاه کن! معکوس میچرخد!) همچنین، مشاهده ویدئوهای بومیزبانان میتواند نشان دهد که چگونه از اصطلاحات در زندگی واقعی استفاده میشود. |
۳ | آموزش اصطلاحات بهصورت گفتاری | 🔹توضیح دهید که اصطلاحات بیشتر محاورهای هستند تا رسمی. 🔹زبانآموزان را تشویق کنید تا اصطلاحات را در مکالمه تمرین کنند. 🔹برای ایجاد تعامل بیشتر، کلاس را به گروههای کوچک تقسیم کنید و از هر گروه بخواهید دو اصطلاح را جستجو کنند. 🔹پیش از جستجو، از زبانآموزان بخواهید حدس بزنند که معنای اصطلاح چیست و سپس معنای واقعی را بررسی کنند. |
۴ | توضیح کامل هر اصطلاح | 🔹به جای ارائه یک لیست طولانی از اصطلاحات، یک لیست کوچک از ۵-۱۰ اصطلاح انتخاب کنید و هر کدام را توضیح دهید. 🔹با ارائه مثالهای متنوع، به زبانآموزان کمک کنید تا نه تنها بفهمند چه چیزی یک اصطلاح است، بلکه چگونه بهطور مؤثر از آن در مکالمه استفاده کنند. 🔹همچنین، توضیح دهید که چگونه کلمات فردی ممکن است معانی متفاوتی نسبت به کل عبارت داشته باشند. 🔹برای مثال: ?how much does an arm and a leg actually cost معنی ظاهری: یک دست و یک پا واقعا چقدر هزینه دارد؟ معنای واقعی: چه کسی میداند؟ |
۱۰ اصطلاح انگلیسی که ارزش آموزش دارند
صدها منبع عالی برای آموزش اصطلاحات وجود دارد. از کجا باید شروع کنید؟ مهم است که بستر اصطلاحات خود را فراهم کنید.
در ادامه، چند اصطلاح کاربردی با نمونه مکالمه و نکات آموزشی فهرست شدهاند:
۱. A fish out of water (ماهی از آب بیرون)
معنی |
احساس ناراحتی یا عدم راحتی، معمولاً در موقعیت جدید. |
|
نکات آموزشی | درس را با صحبت درباره احساس ناراحتی شروع کنید. از زبانآموزان بپرسید چه چیزی باعث ناراحتیشان میشود و خودتان هم مثالی بزنید. | |
نمونه مکالمه |
سم: وای، یادگیری رولربلید کار آسانی نیست. همیشه میافتم! | Sam: Gee, learning to rollerblade isn’t easy. I keep falling down! |
سارا: میدانم، خیلی سخت است! احساس میکنم مثل ماهی بیرون از آب هستم. | Sarah: I know, it’s so hard! I feel like a fish out of water. |
۲. To be broke (پول نداشتن)
معنی | بدون پول بودن | |
نکات آموزشی | به زبانآموزان دو تصویر نشان دهید: یکی از یک چیز شکسته (مثل مداد شکسته) و دیگری از فردی که پول ندارد. توضیح دهید که چگونه هر دو تصویر معنای «بیپول بودن» را میدهند. سپس مکالمه زیر را ارائه دهید و از آنها بخواهید تصویر درست را با معنای اصطلاح مطابقت دهند. |
|
نمونه مکالمه |
سم: واقعاً میخواهم آن کلاه باحال را بخرم. اما کاملاً بیپولم. | Sam: I really want to buy that cool hat. But I’m completely broke. |
سارا: دوست داری مقداری پول قرض بگیری؟ | Sarah: Would you like to borrow some money? | |
سم: خیلی خوب میشود. قول میدهم بعداً پول را برگردانم. | Sam: That’d be great. I promise, I’ll pay you back later. |
۳. Rule of thumb (قانون شست)
معنی | یک راهنمایی، سیاست یا روشی که نانوشته است اما به طور کلی پذیرفته شده است. | |
نکات آموزشی | با زبانآموزان درباره قوانین جامعه صحبت کنید. کدام قوانین واقعیاند و کدام هنجارهای اجتماعی یا قوانین پذیرفته شده عمومی هستند؟ فهرستی از هر کدام تهیه کنید. سپس اصطلاح «rule of thumb» را معرفی کرده و با مکالمه زیر تمرین نمایید. |
|
نمونه مکالمه |
سم: این چیپسهای سیبزمینی خیلی خوشمزه هستند. میخواهی کمی بخوری؟ | Sam: These potato chips are so delicious. Want some? |
سارا: البته، ممنون. | Sarah: Sure, thanks. | |
سم: اوه، معذرت میخواهم! این چندتا چیپس افتاد. خب، این قانون ۵ ثانیه است. آنها کمتر از ۵ ثانیه روی زمین بودند، پس هنوز هم میشود آنها را خورد. | Sam: Ooh, sorry! I dropped that handful. Well, it’s the 5-second rule. They were on the ground less than 5 seconds, so it’s still okay to eat them. | |
سارا: چی؟ عجب. این به نظر نمیرسد یک قاعده کلی خوب باشد. لطفا به من از آنهایی که روی زمین نیفتادهاند بده! | Sarah: What? Yuck. That doesn’t sound like a good rule of thumb. Give me some that haven’t dropped on the ground, please! |
۴. Up in the air (در هالهای از ابهام)
معنی | نامشخص یا نامعین، معمولاً به این دلیل که مسائل دیگری باید ابتدا تصمیمگیری شوند. | |
نکات آموزشی | تصویری از اصطلاح «up in the air» ارائه دهید و درباره معنای آن با زبانآموزان صحبت کنید. سپس مکالمه زیر را ارائه دهید و از آنها بخواهید نمونهای بسازند. | |
نمونه مکالمه |
سارا: هی، سم! یادت باشه، باید تا فردا به ما اطلاع بدی که آیا میخواهی با ما به سفر کلاسی بیایی یا نه. | Sarah: Hey, Sam! Remember, you need to let us know by tomorrow if you’re going to go on the class trip with us. |
سم: درسته. هنوز تصمیم نگرفتهام. اول باید برنامه کاریام را مشخص کنم و ببینم آیا میتوانم چند روز مرخصی بگیرم. | Sam: That’s right. I’m still up in the air. I need to figure out my work schedule first and see if they’ll let me have a few days off work. | |
سارا: فهمیدم. خب، به ما اطلاع بده. امیدوارم بتونی بیایی! | Sarah: I see. Well, let us know. I hope you can come! |
۵. Devil’s advocate (وکیل مدافع شیطان)
معنی | ارائه یک استدلال مخالف. | |
نکات آموزشی | پس از توضیح معنای این اصطلاح و تمرین مکالمه زیر، کلاس را با یک تمرین مناظره آشنا کنید. کلاس را به دو گروه تقسیم کنید و از هر طرف بخواهید تا استدلال متفاوتی برای یک مسئله خاص ارائه دهند (موضوعی که به زبانآموزان مربوط است). از آنها بخواهید در مورد مسئله مناظره کنند و از اصطلاحات مناسب استفاده نمایند. |
|
نمونه مکالمه |
سم: من نمیتوانم درک کنم چرا هزینه بهداشت و درمان در ایالات متحده اینقدر بالاست. به نظر درست نمیآید. | Sam: I just can’t understand why healthcare is so expensive in the United States. It just doesn’t seem right. |
سارا: درسته، اما برای اینکه نقش مخالف را بازی کنم، پزشکان در ایالات متحده بیشتر از هر کشور دیگری حقوق میگیرند. و این باعث جذب بهترین پزشکان جهان میشود که احتمالاً بهترین مراقبتهای جهان را ارائه میدهند. | Sarah: Tell me about it. But, to be the devil’s advocate, doctors get paid more in the US than in any other country. And so that attracts the best doctors in the world who possibly provide some of the best care in the world. | |
سم: خب، شاید. اما هنوز هم نباید اینقدر گران باشد. | Sam: Well, maybe. But it still shouldn’t be so expensive. |
۶. Give someone the cold shoulder (بیاعتنایی کردن به کسی)
معنی | به کسی یا چیزی علاقه نداشتن، نادیده گرفتن. | |
نکات آموزشی | از زبانآموزان بخواهید که حدس بزنند این اصطلاح چه معنی دارد. از آنها بپرسید آیا تا به حال به کسی «cold shoulder» دادهاند یا آیا تا به حال «cold shoulder» دریافت کردهاند. با مکالمه زیر تمرین کنید: |
|
نمونه مکالمه |
سارا: دیروز با سالی برخورد کردم و در کافیشاپ مکالمه خوبی داشتیم و از حال هم باخبر شدیم. | Sarah: I ran into Sallie yesterday and we had a nice conversation at the coffee shop, catching up with each other. |
سم: واقعاً؟ آخرین باری که او را دیدم، به من «بیاعتنایی» داد. نمیتوانستم بفهمم چه کاری کردهام که او را عصبانی کردهام. | Sam: Oh, really? Last time I saw her, she gave me the cold shoulder. I couldn’t figure out what I had done to make her angry. | |
سارا: خب، احتمالاً این کمکی نمیکند که تو با بهترین دوستش دوست هستی. | Sarah: Well, it probably doesn’t help that you are dating her best friend. |
۷. Happy camper (خوشحال بودن)
معنی | فردی که خوشحال و بشاش است. | |
نکات آموزشی | اصطلاح را توضیح دهید و مکالمه نمونه را تمرین کنید. از زبانآموزان بپرسید چه چیزی آنها را خوشحال میکند. همچنین، تمرین کنید که چگونه از اصطلاح به صورت منفی استفاده کنید، مثل «I’m not a happy camper today.» | |
نمونه مکالمه |
سم: سارا، چرا امروز اینقدر خوشحالی؟ |
Sam: Sarah, why are you so happy today? |
سارا: خب، من در آزمون انگلیسیام نمره کامل گرفتم. همچنین جایزه اول را در یک مسابقه نوشتن انگلیسی بردم و یک جایزه ۱۰۰ دلاری دریافت کردم. پس بله، امروز من خیلی خوشحالم. |
Sarah: Well, I made a perfect score on my English test. I also won first prize in an English writing contest and received a $100 prize. So yes, I’m a happy camper today. |
|
سم: وای، تبریک میگویم! | Sam: Wow, congratulations! |
۸. Sit tight (صبر کردن)
معنی | در جایی که هستید بمانید. | |
نکات آموزشی | تعریف اصطلاح را توضیح دهید و مکالمه زیر را تمرین کنید. از زبانآموزان بخواهید تا سناریوهایی که میتوانند این اصطلاح را در بستر مناسب استفاده کنند، ارائه دهند. | |
نمونه مکالمه |
سارا: سم، حالت خوبه؟ چه اتفاقی افتاده؟! | Sarah: Sam, are you okay? What happened?! |
سم: از پلهها افتادم و الان پایم واقعاً درد میکند. | Sam: I fell down the stairs, and now my leg really hurts. | |
سارا: جایی نرو! من میروم و با ۹۱۱ تماس میگیرم. | Sarah: Sit tight! I’ll go call 9-1-1. |
۹. Head over heels (در عشق غرق شدن)
معنی | واقعاً یا کاملاً عاشق کسی بودن. | |
نکات آموزشی | تصویری از اصطلاح را نشان دهید و درباره عاشق بودن با زبانآموزان صحبت کنید. از آنها بپرسید که آیا کسی در حال حاضر عاشق است (مطمئناً باعث خنده آنها میشود). مکالمه زیر را تمرین کنید. | |
نمونه مکالمه |
سارا: سم، چه مینویسی؟ | Sarah: Sam, what are you writing? |
سم: دارم نامهای به دوست دختر جدیدم مینویسم. | Sam: I’m writing a letter to my new girlfriend. | |
سارا: اوه، واقعاً؟ تو همین دیروز به او نامه نوشتی. باید خیلی عاشق باشی! | Sarah: Ooh, really? You just wrote to her yesterday. You must be head over heels! | |
سم: واقعاً همینطور است. میخواهم با او ازدواج کنم. | Sam: I really am. I want to marry her. |
۱۰. Get the ball rolling (شروع به کار کردن)
معنی | شروع به کار کردن. | |
نکات آموزشی | اصطلاح را روی تخته بنویسید و از زبانآموزان بخواهید حدس بزنند که چه معنی دارد. سپس، مکالمه زیر را تمرین کنید و از آنها بخواهید دوباره حدس بزنند. | |
نمونه مکالمه |
سم: آیا پروژه کلاس انگلیسی را شروع کردهای؟ | Sam: Have you started the English class project yet? |
سارا: نه، هنوز نه. باید اول چند سوال دیگر از معلم بپرسم. | Sarah: No, not yet. I need to ask the teacher a few more questions first. | |
سم: بهتره شروع کنی! پروژه هفته آینده موعده! | Sam: You better get the ball rolling! The project is due next week! | |
سارا: نگران من نباش. انجامش میدهم. | Sarah: Don’t worry about me. I’ll get it done. |
سخن پایانی
این مقاله به شما کمک میکند تا اصطلاحات کلیدی و پرکاربرد را به زبانآموزان خود آموزش دهید. با ارائه مثالهای کاربردی و نکات جذاب، میتوانید فضایی دوستانه و فعال در کلاس ایجاد کنید. این روش نه تنها مهارتهای زبانی زبانآموزان را تقویت میکند، بلکه یادگیری را برای آنها لذتبخشتر میسازد.
منبع: fluentu.com