کلاس آنلاین زبان انگلیسی با 250 مدرس برتر در هایتاکی، بهترین پلتفرم آموزش زبان آنلاین جلسه آزمایشی رایگان
زبان انگلیسی

۵۰ تا از زیباترین کلمات در زبان انگلیسی+‌ معنی فارسی و مثال

5
(4)

به نظر شما زیباترین کلمات انگلیسی کدام‌ها هستند؟ زیبایی ظاهر، معنا یا آوای کلمات به شما کمک می‌کند که آن‌ها را بهتر به خاطر بسپارید؟

زیبایی معمولاً امری شخصی و سلیقه‌ای تلقی می‌شود. اما در واقع مفاهیمی هستند که اغلب آدم‌های دنیا درباره زیبا بودن آن‌ها هم نظر هستند. در واقع، اغلب اوقات ما به چیزهایی می‌گوییم زیبا که احساس خوبی در ما برمی‌انگیزند.

چه واژه‌هایی در زبان انگلیسی احساس خوبی در شما ایجاد می‌کنند؟ بیایید ۵۰ تا از زیباترین واژه‌های زبان انگلیسی را با هم مرور کنیم.

 

۵۰ تا از زیباترین کلمات انگلیسی

ما پنجاه تا از کلماتی را انتخاب کرده‌ایم که به خاطر آوایشان، معنا و مفهومشان، یا تصوری که در ذهن تداعی می‌کنند زیبا به شمار می‌آیند.

لغت انگلیسی معنای فارسی توضیح و مثال
1 Ethereal
اثیری: فوق العاده ظریف و سبک، تقریباً بهشتی. کلمه Ethereal از یونانی «اتر»، به معنای هوا یا «مناطق بالای فضا»، برای توصیف چیزی است که حس سبکی و نور را منتقل می‌کند، مانند ماده یا صدایی که در رؤیاها با جنبه‌ای آسمانی یا ماوراء طبیعی به نظر می‌رسد.

The ethereal glow of the moonlit night was truly mesmerizing.


.تابش مسحورکننده مهتاب واقعاً جذاب بود

2 Luminescence
درخشندگی: گسیل نور توسط ماده ای که از گرما حاصل نمی شود.

The luminescence of the fireflies lit up the garden.


درخشندگی کرم شب تاب باغ را روشن کرد.

3 Mellifluous
ملیح: شیرین یا موزیکال. آوای لذت بخش، روح نواز

Her voice was so mellifluous that it could soothe anyone’s soul.


صدای او آنقدر روح‌نواز بود که می توانست روح هر کسی را آرام کند.

4 Effervescent
جوشان: حبابی، سرزنده و مشتاق.

The effervescent bubbles in the champagne added a touch of celebration to the evening.


حباب های جوشان در شامپاین به شب رنگ و بوی جشن داد.

5 Aurora
شفق قطبی: نمایشی از نور طبیعی در آسمان، غالباً در مناطق قطبی.

We were lucky to witness the aurora during our trip to the Arctic.


ما خوش شانس بودیم که در سفر خود به قطب شمال شفق قطبی را دیدیم.

6 Sonder
واژه‌ای ساختگی در انگلیسی برای توصیف احساسی فلسفی یا انسانی خاص، بدون ثبت رسمی در فرهنگ لغت‌های اصلی.

As I walked through the bustling city, I experienced a moment of sonder, realizing the complexity of each person’s life.


هنگامی که از شهر پرهیاهو عبور می‌کردم، لحظه‌ای از عمق زندگی را تجربه کردم و پیچیدگی زندگی هر فرد را درک کردم.

7 Serenity
آرامش: حالت آرام، صلح آمیز و بی مزاحمت.

The serene was a perfect spot for meditation.


دریاچه آرام مکانی ایده‌آل برای مدیتیشن بود.

8 Demure
فروتن، متین:‌
واژه‌ای کمتر استفاده‌شده در زبان انگلیسی که پیش‌تر برای توصیف زنان یا دختران خجالتی، ساکت و متواضع به‌کار می‌رفت. این کلمه از اصطلاح فرانسوی به معنای “هشیار یا جدی” گرفته شده است.

She had a demure and graceful manner that captivated everyone her.


او رفتاری متین و برازنده داشت که همه را به خود جذب می‌کرد.

9 Elegance
ظرافت، باکیفیت بالا. کوکو شانل گفته است: «ظرافت، امتناع است» (Elegance is refusal)، یعنی بهتر است از جواهرات بزرگ و لباس‌های زرق و برق‌دار صرف‌نظر کنید و به سبک‌های ساده و مجلل بپردازید که همیشه شیک به نظر می‌رسند. این جمله می‌تواند به یادآوری مفهوم این واژه زیبا کمک کند.

The ballerina moved with elegance and poise on stage.


بالرین با ظرافت و متانت روی صحنه حرکت کرد.

10 Tranquility
آرامش: کیفیت یا حالت آرام بودن.

The tranquility of the forest brought a sense of peace to my mind.

آرامش جنگل حس صلح و آرامش را به ذهنم آورد.

Aurora شفق قطبی - یکی از زیباترین کلمات انگلیسی

لغت انگلیسی معنای فارسی توضیح و مثال
11 Blossom
شکوفه: گل یک گیاه، به ویژه آن که میوه ای خوراکی تولید می کند.

The cherry blossoms in springtime are a sight to behold.

شکوفه‌های گیلاس در بهار چشم نواز هستند.

12 Twilight
گرگ و میش: نور درخشان ملایم از آسمان هنگامی که خورشید در زیر افق است.

The twilight sky was painted with hues of orange and pink.


گرگ و میش آسمان به رنگ‌های نارنجی و صورتی رنگ شده بود.

13 Whisper
زمزمه، نجوا: با استفاده از نفس بدون تارهای صوتی خیلی آرام صحبت کردن.

She spoke in a soft whisper, sharing her secret with me.


او با زمزمه ای آرام صحبت کرد و راز خود را با من در میان گذاشت.

14 Love
عشق

Their love for each other was evident in every gesture they made.


عشق آنها به یکدیگر در هر حرکتی که انجام می دادند آشکار بود.

15 Enchantment
افسون: احساس لذت زیاد; لذت بسیار.

The old castle was filled with an enchanting atmosphere.


قلعه قدیمی مملو از فضایی مسحور کننده بود.

16 Epiphany
ظهور،‌ تجلی و درک ناگهانی که زندگی انسان را متحول می کند.

It was a moment of epiphany when I finally understood the truth.

زمانی که بالاخره حقیقت را فهمیدم،‌ زمان تجلی روحانی بود.

17 Petrichor
بوی مطبوع و خاکی پس از باران.

The petrichor after the rain was refreshing and earthy.


بوی خاک باران خورده پس از بارش با طراوت و زمینی بود.

18 Serendipity
بخت خوش،‌ خوش اقبالی،‌ خوش شانسی: وقوع حوادث تصادفی به نحوی شاد یا سودمند. Serendipity به معنای اتفاقی شگفت‌انگیز است که در زمان غیرمنتظره، احساس خوبی ایجاد می‌کند. این کلمه برای نسل دهه ۵۰ و ۶۰ یادآور نوستالژی محبوب انیمیشن سرندیپیتی است.

Get your thoughts, ideas and serendipitous experiences down on paper.


افکار، ایده ها و تجربیات بی نظیر خود را روی کاغذ بیاورید.

19 Charm
افسون، فریبندگی، دلربایی.

The young girl had a charm that captivated everyone she met.


دختر جوان فریبندگی‌ای داشت که همه را مجذوب خود می کرد.

20 Luminous
درخشنده: پر از نور یا تابش نور; روشن یا درخشان، به خصوص در تاریکی.

The stars in the night sky were luminous and beautiful.


ستارگان آسمان شب درخشان و زیبا بودند.

یادگیری این کلمات زیبا می‌تواند مهارت شما در زبان انگلیسی را تقویت کند.

برای اینکه بتوانید از این کلمات به درستی در مکالمات یا نوشته‌های خود استفاده کنید، پیشنهاد می‌کنیم در یک کلاس‌ آنلاین انگلیسی ثبت‌نام کنید و مهارت‌های زبانی خود را به سطحی بالاتر برسانید.

Cherry Blossoms شکوفه - یکی از کیمات زیبا در زبان انگلیسی

لغت انگلیسی معنای فارسی توضیح و مثال
21 Whimsical
غریب: بازیگوش عجیب و غریب یا خیالی، به ویژه به روشی جذاب و سرگرم کننده.

The whimsical decorations at the party added a touch of magic to the atmosphere.


تزیینات عجیب و غریب در مهمانی حس جادویی به فضا می‌داد.

22 Gossamer
سبک، و خیلی ظریف. ماده‌ای ریز و لایه‌ای از تارهای عنکبوت که توسط عنکبوت‌های کوچک در پاییز تنیده می‌شود.

He wears gossamer armor covered in thick woolen rags to help him keep warm.


او برای کمک به گرم شدنش، زره‌های پشمی پوشیده از پارچه‌های پشمی ضخیم می‌پوشد.

23 Sapphire
یاقوت کبود: یک سنگ قیمتی گرانبها که معمولاً به رنگ آبی است.

Her eyes sparkled like sapphires in the sunlight.


چشمانش مانند یاقوت کبود در نور خورشید می‌درخشید.

24 Sibilance
صدای زمزمه‌وار: صدای مشابه S یا SH. صدای طولانی و آرام S برای درک معنای کلمه. برای به خاطر سپردن “Sibilance”، بیان آرام و کشیده S و سپس ادامه کلمه.

The sibilance of the wind through the trees was calming.


صدای زمزمه‌وار باد در میان درختان آرام بخش بود.

25 Halcyon
نشان دهنده دوره زمانی در گذشته است که به شکلی خوشبخت و آرام بوده است.

She recalled the halcyon days of her youth.


او روزهای خوش و آرام جوانی خود را به یاد آورد.

26 Serenade
قطعه موسیقی عاشقانه:‌ قطعه ای از موسیقی که در هوای آزاد خوانده یا پخش می شود، معمولاً توسط مردی شبانه زیر پنجره معشوقش.

The musician played a beautiful serenade on his guitar.


نوازنده قطعه عاشقانه زیبایی را با گیتارش اجرا کرد.

27 Ineffable
وصف ناپذیر، ناگفتنی: خیلی بزرگ یا افراطی برای بیان یا توصیف با کلمات.

The beauty of the landscape was ineffable, beyond words.


زیبایی منظره وصف ناپذیر بود، فراتر از کلمات.

28 Lullaby
لالایی.آوای آرامش‌بخش که همه ما با شنیدن آن، حتی در بزرگسالی، احساس آرامش می‌کنیم. لالایی‌های انگلیسی نیز می‌توانند تمرینی مفید برای تقویت مهارت شنیداری در زبان انگلیسی باشند.

The lullaby sung by the mother put the baby to sleep.


لالایی که مادر می خواند نوزاد را می خواباند.

29 Elysian
بهشتی کلمه elysian از نام مکانی اساطیری در یونان باستان به نام Elysian Fields گرفته شده است. این مکان بهشتی برای زندگی پس از مرگ بود که احتمالاً برای تشویق سربازان در نبردها ساخته شد. امروزه از elysian برای توصیف هر صحنه بهشتی استفاده می‌شود.

The garden had an elysian quality, like a paradise on earth.


باغ ویژگی‌هایی بهشتی داشت، مثل بهشتی در زمین.

 

30 Sonorous
 
داشتن صدایی عمیق و دلنشین

His sonorous voice filled the concert hall with its rich tones.


صدای دلنشین و بلند (پرطمطراق) او سالن کنسرت را با آهنگ های غنی خود پر کرد.

His sonorous voice filled the concert hall with its rich tones. صدای دلنشین و بلند (پرطمطراق) او سالن کنسرت را با آهنگ های غنی خود پر کرد.

لغت انگلیسی معنای فارسی توضیح و مثال
31 Ebullient
نشاط: شاد و پر انرژی.

She was ebullient with joy upon receiving the good news.


او با دریافت خبر خوش،‌ سرخوش و بانشاط شد.

32 Ephemeral
زودگذر: ماندگاری برای مدت بسیار کوتاه.

The ephemeral beauty of the cherry blossoms reminded us of life’s fleeting nature.


زیبایی زودگذر شکوفه های گیلاس ما را به یاد طبیعت زودگذر زندگی می اندازد.

33 Elixir
اکسیر: معجون جادویی.

The elixir had a magical effect, curing all ailments.


اکسیر اثر جادویی داشت و همه بیماری ها را درمان می کرد.

34 Eloquence
فصاحت: توانایی بیان زیبا،‌کلام شیوا

His eloquence in speech captivated the audience.


شیوایی او در کلام، حاضران را مجذوب خود می کرد.

35 Euphoria
رضایت،‌ سرخوشی.

The experience filled her with a sense of euphoria.


این تجربه او را مملو از حس سرخوشی کرد.

36 Idyllic
زیبایی افسانه‌ای،‌ بت‌گونه.

The idyllic countryside was a peaceful retreat from city life.


ییلاق بسیار زیبا مکانی آرام برای فاصله گرفتن از زندگی شهری بود.

37 Infatuation
شیفتگی،‌شیدایی

Their infatuation with each other was evident to everyone around them.


شیفتگی آنها به یکدیگر برای همه اطرافیانشان مشهود بود.

38 Eudaimonia
خوش‌روانی، شادمانی: داشتن یک روان خرسند، سالم و شاد و غنی از منظر فلسفی. در اخلاق ارسطویی، eudaimonia به معنای شکوفایی انسان و زندگی خوب است که به کردارهای درست و رفاه روحی-روانی اشاره دارد. از نظر ارسطو، eudaimonia بالاترین خیر انسانی است که به خودی خود مطلوب است و نه به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به هدفی دیگر.

The pursuit of eudaimonia, or true happiness, is a noble goal.


دنبال کردن خوش‌روانی یا خوشبختی واقعی، یک هدف متعالی است.

39 Lyrical
بزمی،‌ غزلی:‌ چیزی که آهنگین و به زیبایی گفته شود.

The song had a lyrical quality that touched the hearts of all who heard it.


این آهنگ کیفیت آهنگینی داشت که همه کسانی که آن را شنیدند را تحت تاثیر قرار داد.

40 Dulcet
ملیح،‌ خوش‌آهنگ، ملایم، صدای دلنشین.

Her dulcet voice was a joy to listen to.


شنیدن صدای خوش‌آهنگ او لذت بخش بود.

Lullaby از قشنگترین کلمات انگلیسی

لغت انگلیسی معنای فارسی توضیح و مثال
41 Peace
صلح و آرامش

She’s very good at keeping (the) peace within the family.


او در حفظ آرامش درون خانواده بسیار خوب است.

42 Felicity
سعادت، خوشبختی.

Make me immortal in that realm where happiness and transports, where joy and felicities combine…


در آن قلمرویی که خوشبختی و سرشاری، جایی که شادی و خوشبختی با هم ترکیب می شوند، جاودانه ام کن…

43 Plethora
فراوانی،‌ مقدار زیاد.

There is a plethora of community musical activities being led, sometimes by ‘qualified’ teachers, sometimes not.

تعداد زیادی از فعالیت های موسیقی اجتماعی وجود دارد که گاهی توسط معلمان واجد شرایط هدایت می شود، گاهی اوقات نه.

44 Opulent
سرشار،‌ باشکوه،‌ مجلل.

The opulent palace was a symbol of wealth and power.


کاخ مجلل نماد ثروت و قدرت بود.

45 Eternity
ابدیت، همیشگی: مدت زمان نامحدود.

Their love seemed to last for an eternity.


به نظر می رسید که عشق آنها تا ابد دوام بیاورد.

46 Immaculate
معصوم، بی عیب و نقص.

The room was immaculate, with everything in its proper place.


اتاق بی عیب و نقص بود و همه چیز در جای مناسب خود بود.

47 Lithe
لاغراندام و انعطاف‌پذیر.

Her lithe movements on the dance floor were a pleasure to watch.


تماشای حرکات منعطف او در زمین رقص لذت بخش بود.

48 Lilt
آهنگ،‌ موزون، حرکت موزون، کلام آهنگین.

The lilt in her voice added a musical quality to her speech.


آهنگ موزون صدایش به سخنرانی او کیفیتی موسیقیایی داد.

49 Rapture
خلسه، شور، لذت بردن، شعف و به وجد آمدن روحانی

The beauty of the sunset filled her with rapture.


زیبایی غروب آفتاب او را سرشار از شور و شعف کرد.

50 Panacea
نوش‌دارو. در واقع پاناسیا نام الهه یونانی شفا است،‌ و این کلمه به معنای چیزی که همه دردها را دوا می‌کند از نام این ایزدبانو گرفته شده است.

Meditation was her panacea for stress and anxiety.


مدیتیشن نوش‌داروی او برای استرس و اضطراب بود.

Lithe از قشنگ ترین کلمات انگلیسی

 

سخن پایانی

در هر زبانی کلماتی هستند که تصوراتی زیبا یا احساسات و الهاماتی آرامش‌بخش را در ما زنده می‌کنند. با توجه به حال خوبی که این کلمه‌های انگیسی می‌توانند در ما ایجاد کنند،‌ به خاطر سپردن آن‌ها ساده‌تر می‌شود. اما فراموش نکنید که مهم‌ترین روش برای یاد گرفتن کلمات در هر زبانی،‌ به کار بردن مکرر آن‌ها در موقعیت‌های متنوع است.

بنابراین سعی کنید با این ۵۰ کلمه زیبای انگلیسی،‌ ۵۰ جمله زیبا که برای شما الهام‌بخش است بنویسید. و آن‌ها را در نوشته‌ها و مکالمه‌هایتان به کار ببرید.

 

منابع:

این مطلب چقدر برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات 5 / 5. تعداد نظرات 4

هنوز امتیازی ثبت نشده. شما اولین نفر باشید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *