کلاس آنلاین زبان انگلیسی با 250 مدرس برتر در هایتاکی، بهترین پلتفرم آموزش زبان آنلاین جلسه آزمایشی رایگان
زبان انگلیسی

لغات و اصطلاحات مدیریت به زبان انگلیسی ویژه مدیران موفق+تلفظ صوتی و ترجمه

۴.۵
(۱۲)

به‌عنوان مدیر یک مجموعه شاید برایتان پیش آمده باشد که ایمیل‌‎هایی از سایر شرکت‌ها (خارجی)، درخواست قراردادهای جدید و یا درخواست ملاقات‌های جدیدی دریافت کرده باشید. شاید ارتباط با مشتریان خارجی کمی شما را وسوسه کرده باشد، اما قطعاً در میان تمام این افکار سوالی از خودتان بپرسید که: چگونه؟

آیا برای ساختن چنین ارتباطاتی لازم است فرد جدیدی که دانش زبانی دارد استخدام کنید یا خودتان دست به کار شوید؟ اگر تصمیم بر این باشد که خودتان اقدام کنید، این مقاله به شما کمک شایانی می‌کند.

 

در ادامه می‌خوانید:

 

اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات مدیریت به زبان انگلیسی

یادگیری لغات و اصطلاحات مدیریت به زبان انگلیسی، که زبان مشترک تمام مدیران در سراسر جهان است، اهمیت زیادی دارد.

با یادگیری این عبارات، شما بهتر می‌توانید ویژگی‌های کسب‌وکار خود را با اصطلاحات پرکاربرد و مؤثر تشریح کنید. این اصطلاحات به علت اینکه بسیار کاربردی هستند و معمولاً در حوزه صادرات و واردات، تعامل با مشتری، تعامل با کارمندان و دیگر ویژگی های سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرند، مهم هستند.

هچنین بهتر است در نامه‌نگاری و جلسات رسمی دانشی از جملات رسمی بیشتری استفاده شود.

برای مثال اگر قرار است شرکت خود را در زمینه خاصی معرفی کنید بهتر است اینگونه بگویید:

  • we are good at st (ما در… عملکرد خوبی داریم.)
  • we are skilled at st (ما در … ماهر هستیم.)

 

رایج‌ترین لغات و اصطلاحات مدیریت به زبان انگلیسی

 

عبارات و اصطلاحات انگلیسی تجاری مهم برای همه موقعیت‌ها

عبارت/ اصطلاح محل کاربرد
۱ Red tape

به مقررات اداری بیش از حد یا همان تشریفات اداری می‌گویند.
۲ The bottom line

برای اشاره به نتیجه نهایی، سود یا زیان، یا مهم‌ترین نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرند، استفاده می‌شود.
۳  /A ballpark number
/figure
estimate
به معنای تخمین زدن ارزش، زمان یا تعداد چیزی است.
زمانی استفاده می‌شود که مقدار یا تعداد مشخصی هنوز تخمین زده نشده است و باید حتما برآورد شود.
۴  Get down to business

در جلسات کاری افراد معمولاً با کمی تأخیر می‌رسند. وقتی همه رسیدند و جلسه رسمیت پیدا کرد، از این اصطلاح استفاده می‌شود.
۵ A win-win situation

در تجارت، موقعیتی که هر دو طرف چیزی را که از طرف دیگر نیاز دارند دریافت می‌کنند و از نتیجه آن سود می‌برند، معمولاً این عبارت بیان می‌شود.
۶ Long shot

معمولاً برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که شانس بسیار کمی برای وقوع یا موفقیت دارد؛ همان ریسک کردن.
۷ Bring to the table

به معنای آوردن مهارت یا تجربه‌‌ای مفید یا سودمند به یک کار یا فعالیت تجاری (پروژه، جلسه و…) است.
۸ Learning curve

منحنی یادگیری برای توصیف پیشرفتی که فرد برای کسب تجربه یا یادگیری یک مجموعه مهارت جدید باید انجام دهد، استفاده می‌شود.
همچنین تلاش بیشتری را می‌طلبد.
۹ /Get a business off the ground
From the ground up
این دو اصطلاح تقریباً مترادف هم هستند؛ به این معنی که شما کسب وکارتان را از پایه (صفر) آغاز کرده و به اینجا رسیده‌اید.
۱۰ Walking papers

اخطاریه‌ای که نشان می‌دهد از کار خود اخراج می‌شوید.
معادل همان fire off، یعنی اخراج شدن است.

عبارات و اصطلاحات مدیریتی زبان انگلیسی

 

عبارات و اصطلاحاتی مدیریتی درباره امور مالی

عبارت/ اصطلاح محل کاربرد
۱ Kickbacks

دادن رشوه یا پرداخت مبلغی معیّن برای لطف خاصی مانند برنده شدن در یک قرارداد را می‌گویند. با این حال رشوه دادن اغلب غیراخلاقی یا حتی غیرقانونی است.
۲ /Create a budget
/Stay on budget
Increase the budget
هر سه این اصطلاحات معادل بودجه‌بندی میزان سرمایه‌ای است که شرکت برای رشد نیاز دارد.
۳ The lion’s share

بسیاری از کسب‌وکارها به آن دسته از کارمندانی که بیشترین تلاش، وقت و انرژی را صرف می‌کنند، بخش عمده‌ای از سود را پاداش می‌دهند.
۴ Take a bath

این اصطلاح در امور مالی یعنی ضرر هنگفتی را متحمل شدن.
۵ Go belly up

شکست یک پروژه، که می‌تواند به ورشکستگی و سقوط شرکت منجر شود.
۶ On a shoestring

وقتی کاری را با بودجه یا با پول بسیار کمی جلو می‌برید.
۷ Cash cow

اصطلاحی برای محصول یا سرمایه‌گذاری اصلی شرکت، که درآمد ثابتی را ایجاد می‌کند.
به‌عنوان مثال شرکت کوکاکولا محصولات زیادی، از آبمیوه گرفته تا چای و نوشیدنی‌های انرژی‌زا می فروشد؛ اما کوکا احتمالاً گاو نقدی (گاو شیرده) آن‌هاست.
۸ Sleeping partner/ Silent partner

شرکا یا سرمایه‌گذاران شرکت که هیچ دخالتی در امور اداری شرکت نمی‌کنند و تنها تأمین‌کنندۀ سرمایۀ شرکت هستند.
۹ Tighten your belt

انجام کاری که جلوی صرف هزینه‌های اضافی را بگیرد.
برای مثال وقتی شرکت متحمل ضرر هنگفتی شده است از تمام اعضا و کارمندان خواسته می‌شود تا در کاهش هزینه‌ها نهایت تلاش خود را بکنند.
۱۰ Deep pockets

سرمایه‌گذارانی که سرمایه‌های هنگفت دارند و پس‌اندازشان بسیار زیاد است.

 

عبارات و اصطلاحات مدیریتی مربوط به کارهای تیمی

عبارت/ اصطلاح محل کاربرد
۱ Team player

بسیاری از شرکت‌ها هنگام استخدام کسی را می‌خواهند که با دیگران به‌خوبی کنار بیاید و از یک محیط کاری مشترک حمایت کند.
۲ There’s no “I” in team

وجود «من» در تیم به این معنی است که هیچ شخص خاصی تمام اعتبار و دستاوردهای یک تلاش گروهی را به خودش نسبت نمی‌دهد.
۳ Pass the buck

وقتی روند کار گروهی خوب پیش نرود، افراد تیم تقصیر را به گردن دیگری می‌اندازند؛ یعنی توپ را به زمین دیگری انداختن.
۴ Step up to the plate

پذیرش یک مسؤلیت دشوار در ادارۀ کار تیمی که هر کسی مایل به پذیرش آن نیست.
۵ /Form a team 
Team up with
جمع کردن گروهی از افراد برای کار روی پروژه.
۶ Pitch in

وارد شدن به یک تیم برای کمک به یک کار یا انجام یک پروژه.
۷ Mentorship

مربی‌گری
فردی که مسئول توصیه و مشورت و راهنمایی نیروهای کم‌تجربه‌تر سازمان است.
۸ Accountability

پاسخگویی یا مسئولیت‌پذیری
نظارت مدیران بر عملکرد سازمانی براساس وظایف افراد درون سازمان
۹ Brainstorming

طوفان فکری
جمع‌آوری یا طوفان فکری ایده‌های جدید، بر حل یک مشکل یا موقعیت جدید متمرکز است. این اصطلاح از اصطلاحات جدید در حوزه مدیریت است.
۱۰ to call it a day

پایان کار یا  اتمام جلسه اداری و رسمی

 

عبارات و اصطلاحات مدیریتی مربوط به ارتباطات

عبارت/ اصطلاح محل کاربرد
۱ Touch base

به معنای برقراری ارتباط کوتاه یا تماس مجدد با کسی است.
برای مثال اگر با یک همکار روی پروژه‌ای کار می‌کنید، می‌توانید با آ‌ن‌ها در مورد پیشرفتشان یا بخشی از پروژه که منتظر به پایان رساندن آن هستید، تماس بگیرید.
از این اصطلاح بیشتر در ایمیل‌ها استفاده می‌شود.
۲ Word of mouth

دهان به دهان به انتشار اطلاعات به‌صورت شفاهی اشاره دارد.
در رابطه با تجارت، معمولاً به افرادی اشاره دارد که نکات مثبت کسب و کار شما را به دیگران می‌گویند.
این اصطلاح همچنین به‌عنوان بازاریابی شفاهی نیز شناخته می‌شود.
۳ Meet up

ملاقات به‌معنای دور هم جمع شدن برای گفتگو است.
Meet up معمولاً برای جلسات کوتاه و غیر رسمی با گروه کوچکی از افراد استفاده می‌شود.
۴ Schedule a meeting

برنامه‌ریزی یک جلسه به‌معنای انتخاب تاریخ، زمان و مکان برای ملاقات با فرد یا گروهی از افراد است.
۵ Generate buzz

شرکت‌های بزرگ که بازارتبلیغات گسترده‌ای دارند، معمولاً قبل از عرضۀ محصول خود اقدامات پر سر و صدایی به راه می‌اندازند؛ ازجمله کارهایی مثل تبلیغات دهان به دهان، هشتگ گذاری و… .
۶ On the same page

به معنای موافق بودن یا داشتن نظرات یکسان در مورد چیزی با دیگران است؛ یعنی همه باهم هم عقیده‌اند.

عبارات و اصطلاحات مدیریتی مربوط به ارتباطات

 

عبارات و اصطلاحات مدیریتی مربوط به پروژه‌های تجاری

عبارت/ اصطلاح محل کاربرد
۱ Give the green light

این اصطلاح به معنای دادن سیگنال برای شروع است. به این معنی که می‌توانید ادامه دهید و اکنون پروژه را شروع کنید.
۲ Kick off

به معنای شروع رسمی پروژه است.
۳ To think outside the box

خارج از چهارچوب فکر کردن؛
یعنی به یک راه‌حل خلاقانه و جدید فکر کنید.
۴ Get the ball rolling

شروع یک پروژه یا فعالیت تجاری جدید
۵ Get off the ground

شروع به انجام یک کار یا پروژه پس از بحث یا برنامه‌ریزی زیاد
۶ Corner the market

وقتی شرکت شما، بازار را در انحصار خود گرفته و تمام رقبا را کنار زده باشد.
۷ to give the greenlight

مجوز شروع کردن یک پروژه یا کار
۸ To keep an eye on the ball

نگه داشتن توپ به معنای تمرکز روی کار یا هدف از نزدیک است.
همچنین می‌توان از آن برای تشویق کسی به توجه یا مراقبت و حفظ سطح بالای هوشیاری استفاده کرد.
۹ Start from scratch

به معنای از صفر شروع کردن است.
۱۰ to play hardball

عمدتاً برای سخت‌گیر و مصمم بودن در مسیر دست‌یابی به خواسته‌ها استفاده می‌شود.

 

عبارات و اصطلاحات پرکاربرد مدیریتی برای همه

عبارت/ اصطلاح محل کاربرد
۱ Ahead of the pack

جلو بودن از رقبا
۲ Advocacy

حمایت و پشتیبانی
۳ Asset

دارایی
۴ Arbitration

داوری، رفع اختلاف
۵ Authority

اختیار
۶ Autocratic

مستقل، مستبد
۷ Balance Sheet

ترازنامه
۸ Board

هیئت مدیره
۹ Business Plan

طرح کسب و کار
۱۰ Business correspondence

مکاتبات اداری
۱۱ Bill of Lading

بارنامه
۱۲ Broker

کارگزار
۱۳ Cashflow

جریان نقدی
۱۴ Cashflow

بار
۱۵ Chairman

رئیس هیات مدیره
۱۶ Curriculum Vitae

رزومه
۱۷ Customs

گمرک
۱۸ Deadline

موعد
۱۹ Discharge

اخراج کردن
۲۰ Entrepreneur

کارآفرین
۲۱ Equity

حقوق صاحبان سرمایه
۲۲ Holding

شرکت مادر
۲۳ Leverage

بدهی شرکت
۲۴ Merchandise

کالا
۲۵ Market Sweep

جابجایی بازار
۲۶ Organizational Conflict

تعارض سازمانی
۲۷ Profitability

سود بخشی
۲۸ Proxy

وکالت
۲۹ Retail

خرده فروشی
۳۰ Resource Allocation

تخصیص منابع
۳۱ Strategic Agility

مهارت راهبردی
۳۲ Trial

محاکمه، آزمایش
۳۳ Transaction

مبادله
۳۴ Terms

مفاد
۳۵ Trademark

نشان تجاری
۳۶ Turnover

بازده، عملکرد
۳۷ Unity of Direction

وحدت رویه
۳۸ Walk Out

اعتصاب کردن
۳۹ Workforce

نیروی کار
۴۰ CEO (Chief executive officer)

(مدیر عامل) مدیر اجرایی شرکت
۴۱ CFO (Chief financial officer)

مدیر ارشد مالی
۴۲ FYI (for your information)

برای اطلاع شما
۴۳ ROI (Return On Investment)

بازگشت سرمایه
۴۴ CRM(Customer relationship management

مدیریت ارتباط با مشتری
۴۵ CPM (Critical Path Method)

روش مسیر بحرانی

 

مزایای یادگیری لغات و اصطلاحات مدیریت به زبان انگلیسی برای مدیران

  • قطعا با یادگیری لغات و اصطلاحات مدیریتی پیشرفت شغلی شما در رشته خود تضمین شده است
  • نوشتن و مکاتبات تجاری را بهتر یاد می‌گیرید و در عین حال فرصتی خواهید داشت که انگلیسی عمومی خود، ازجمله گرامر و تلفظ را بهتر کنید.
  • با یادگیری اصطلاح‌ها و لغات مدیریتی، اخبار و مجلات مربوط به دنیای کسب و کارتان را بهتر متوجه خواهید شد و در معرض روندهای جهانی قرار می‌گیرید و به‌اصطلاح در حوزۀ کاری خودتان آپدیت خواهید ماند.
  • با دانستن و یادگیری زبان مدیریتی نحوه همکاری شرکت‌های بین المللی با یکدیگر، نحوه تجارت و ایجاد روابط حرفه‌ای را بهتر خواهید آموخت.

بیشتر بخوانید: چگونه مهارت مکالمه زبان انگلیسی (speaking) خود را تقویت کنیم؟

  • با دانستن واژگان و عبارات تخصصی با اطمینان بیشتری در جلسات شرکت خواهید کرد و باعث می‌شود که یک متخصص واقعی به نظر برسید و در دنیای تجارت با شما برخورد حرفه‌ایتری خواهد شد.

مقالات مرتبط:

 

سخن پایانی

حالا که با اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات مدیریت به زبان انگلیسی برای پیشرفت کسب و کارتان و همچنین مهم‌ترین و پرتکرارترین لغات، اصطلاحات و عبارات در زمینه‌های مختلف مدیریت و تجارت آشنا شدید، شاید این نیاز را در خودتان احساس کنید که لازم است در کنار تقویت مهارت‌های عمومی خود در زبان انگلیسی، با زبان انگلیسی تجاری نیز بیشتر به‌صورت تخصصی آشنا شوید. در این صورت پیشنهاد می‌کنیم که با شرکت در کلاس‌ آنلاین خصوصی زبان انگلیسی در هایتاکی، در کمترین زمان و تحت آموزش بهترین معلمان قرار بگیرید تا با پیشرفت خود در این زبان، شاهد موفقیت و پیشرفت روزافزون بیزینس و مجموعه تحت مدیریت خود باشید.

 

 منابع:

این مطلب چقدر برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات ۴.۵ / ۵. تعداد نظرات ۱۲

هنوز امتیازی ثبت نشده. شما اولین نفر باشید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *