۴۲ اصطلاح و ضرب المثل خنده دار انگلیسی برای زبان آموزان
یادگیری اصطلاحات خندهدار و عامیانه، نه تنها یکی از روشهای آشنایی با فرهنگ زبان انگلیسی است، بلکه بخش جذابی از زبان است که میتواند شما را به خنده بیندازد. این اصطلاحات خندهدار به شما کمک میکنند تا با لذت بیشتری زبان بیاموزید و به سطح بالاتری از مهارت در فهم انواع جوکهای انگلیسی برسید و بیشتر بخندید!
برای یادگیری بهتر و رسیدن به این سطح، شرکت در کلاس زبان انگلیسی نیز میتواند بسیار مفید باشد. شما در کلاس با بقیه زبان آموزان و معلم تعامل دارید و میتوانید نکات خندهدار بیشتری را به کمک هم کشف و تحلیل کنید.
آمادهاید بخندید و دایره لغات خود را گسترش دهید؟! بیایید نگاهی به ۴۲ ضرب المثل خنده دار انگلیسی بیاندازیم.
در ادامه میخوانید:
- خندهدارترین و رایجترین اصطلاحات انگلیسی
- از کجا میتوان جملات و اصطلاحات خنده دار انگلیسی را پیدا کرد؟
- سخن پایانی
خندهدارترین و رایجترین اصطلاحات انگلیسی
آمادهاید تا چند عبارت خنده دار انگلیسی یاد بگیرید؟ عبارات زیر بسیار رایج و مفید هستند. بیایید ببینیم معنای آنها چیست و چگونه میتوانید از آنها در مکالمههای خود استفاده کنید.
۱. The elephant in the room
معنای تحتالفظی | فیل در اتاق |
مفهوم عبارت | موضوعی که همه از آن آگاهند ولی کسی دربارهاش صحبت نمیکند. |
توضیحات | این اصطلاح به وضعیتی اشاره دارد که یک موضوع مهم و آشکار وجود دارد که معمولاً همهبه دلیل ناراحتکننده بودن آن، از صحبت درباره آن اجتناب میکنند. |
مثال / کاربرد | در فیلم کوتاه «فیل در اتاق»، جیمز باید به هماتاقیاش، فیل، بگوید که باید برود، اما از این کار اجتناب میکند و فیل بزرگتر میشود، که این وضعیت را خندهدار میکند. |
۲. Keep your eyes peeled
معنای تحتالفظی | چشمانت را پوستکنده نگه دار. |
مفهوم عبارت | مراقب بودن و دقت کردن به چیزی / حواست را جمع کن. |
توضیحات | این اصطلاح به معنای مراقب بودن و دقت کردن به چیزی است. اگرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما به معنای توجه دقیق به چیزی است. این عبارت معمولاً برای هشدار دادن به کسی برای مراقبت و دقت بیشتر استفاده میشود. |
مثال / کاربرد |
Okay, the street you need to turn on is up here, so keep your eyes peeled. ترجمه فارسیخب، خیابانی که باید در آن بپیچی اینجاست، پس مراقب باش.
|
۳. Go down a rabbit hole
معنای تحتالفظی | به داخل سوراخ خرگوش رفتن |
مفهوم عبارت | وارد شدن به وضعیتی طاقتفرسا و غیرقابل پیشبینی یا علاقهمند شدن عمیق به یک موضوع خاص / درگیر موضوع پیچیدهای شدن |
توضیحات | این اصطلاح از کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» نوشته لوئیس کارول گرفته شده است. در این داستان، آلیس به داخل سوراخ خرگوش میافتد و به دنیای عجیب و جادویی سرزمین عجایب میرسد.
امروزه، این عبارت برای توصیف وضعیتی طاقتفرسا و غیرقابل پیشبینی یا غرق شدن در یک موضوع خاص استفاده میشود. |
مثال / کاربرد |
I went down a rabbit hole looking at muffin recipes, and now I’m thinking about opening my own bakery. ترجمه فارسیدر حال جستجوی دستور پخت مافینها غرق شدم و حالا به فکر باز کردن یک نانوایی افتادهام.
|
۴. Put a pin in it
معنای تحتالفظی | یک سنجاق در آن بگذار |
مفهوم عبارت | پیشنهاد دادن برای بازگشت به یک موضوع و بحث درباره آن در زمان دیگر /فعلاً این موضوع را کنار بگذار. |
توضیحات | این اصطلاح زمانی استفاده میشود که افراد میخواهند پیشنهاد دهند که به یک موضوع برگردند و بعداً درباره آن بحث کنند، مثل این است که چیزی را روی تخته سنجاق کنند.
این عبارت در محیطهای کاری زیاد استفاده میشود. گاهی اوقات میتواند به عنوان بهانهای برای اجتناب از چیزی به نظر برسد، اما همچنین میتواند کاملاً صادقانه و صمیمانه گفته شود. |
مثال / کاربرد |
So I had an idea for how we could make our team more diverse. ترجمه فارسیبنابراین من ایدهای داشتم که چگونه میتوانیم تیم خود را متنوعتر کنیم.
That sounds great, but we’re out of time right now. Let’s put a pin in it. ترجمه فارسیاین عالی به نظر میرسد، اما الان وقت نداریم. بیایید این موضوع را فعلاً کنار بگذاریم و بعداً درباره آن بحث کنیم.
|
۵. Pick your brain
معنای تحتالفظی | مغزت را بچین |
مفهوم عبارت | از کسی مشورت گرفتن یا فهمیدن نظرات و دانش او درباره یک موضوع خاص |
توضیحات | این اصطلاح به معنای استفاده از ایدهها یا هوش کسی برای مشورت گرفتن است. اگر فکر میکنید ایدهها یا هوش کسی میتواند برای شما مفید باشد، ممکن است کاملاً منطقی باشد.
چیدن مغز کسی فقط به معنای فهمیدن این است که او درباره یک موضوع خاص چه فکر میکند یا چه میداند. |
مثال / کاربرد |
I’d like to pick your brain about the new project. ترجمه فارسیمیخواهم درباره پروژه جدید از تو مشورت بگیرم.
|
۶. Rise and shine
معنای تحتالفظی | بلند شو و بدرخش / بیدار شو و روزت را شروع کن. |
مفهوم عبارت | بیدار شدن و شروع روز با انرژی و نشاط. |
توضیحات | بلند شو و بدرخش؛ عبارتی است که برای بیدار کردن کسی در صبح استفاده میشود. والدین اغلب این عبارت را به فرزندانشان میگویند.
در سال ۲۰۱۹، ویدئویی از کایلی جنر که این عبارت را برای دخترش میخواند، در شبکههای اجتماعی محبوب شد. |
مثال / کاربرد |
Hey there, sleepyhead, rise and shine! ترجمه فارسیهی، خوابالو، بیدار شو و روزت را شروع کن!
|
۷. Put out feelers
معنای تحتالفظی | احساسات را بیرون بگذار. |
مفهوم عبارت | فهمیدن نظر یا احساس مردم درباره چیزی، معمولاً قبل از انجام یک اقدام. /سنجیدن واکنشها |
توضیحات | احساسات را بیرون بگذار؛ به معنای بررسی و پرسیدن نظر دیگران درباره یک موضوع است تا بفهمیم آیا ایده یا اقدام مورد نظر خوب است یا خیر. این عبارت به مزه دهان کسی را چشیدن یا نظر کسی را فهمیدن اشاره دارد. |
مثال / کاربرد |
We’re not sure if people are interested in a bakery that only sells muffins. So we’re just putting out feelers right now to see if it’s a good idea. ترجمه فارسیما مطمئن نیستیم که آیا مردم به یک نانوایی که فقط مافین میفروشد علاقهمند هستند یا نه. بنابراین در حال حاضر فقط در حال بررسی و پرسیدن نظر دیگران هستیم تا ببینیم آیا این ایده خوبی است یا خیر.
|
۸. Best thing since sliced bread
معنای تحتالفظی | بهترین چیز از زمان نان برشخورده / بهترین اختراع بعد از نان برش خورده. |
مفهوم عبارت | چیزی که بسیار عالی یا شگفتانگیز است. |
توضیحات | این عبارت به معنای تحسین شدید چیزی است و نشان میدهد که آن چیز بسیار خوب و مفید است. اگر بگویید چیزی «بهترین چیز از زمان نان برشخورده» است، یعنی آن چیز فوقالعاده است.
عبارت «Sliced bread» به تنهایی نیز میتواند برای اشاره به چیزی که عالی یا شگفتانگیز است استفاده شود. مثلاً در ویدئویی درباره یک بوریتو، آن را «the sliced bread of food that’s not sliced bread» مینامند وقتی که تاریخچه آن را توصیف میکنند. |
مثال / کاربرد |
Have you seen how much he loves that video game? He thinks it’s the best thing since sliced bread. ترجمه فارسیآیا دیدهاید چقدر او آن بازی ویدئویی را دوست دارد؟ او فکر میکند که این بازی ویدئویی یکی از بهترین چیزهایی است که تا به حال وجود داشته است.
|
۹. Pardon my French
معنای تحتالفظی | ببخشید که فرانسه صحبت کردم. |
مفهوم عبارت | عذرخواهی برای استفاده از فحش یا زبان بد. / ببخشید که این را میگویم. |
توضیحات | این عبارت زمانی استفاده میشود که کسی بخواهد برای فحش دادن یا استفاده از زبان بد عذرخواهی کند. ممکن است این عبارت از زمانی آمده باشد که انگلیسیزبانان واقعاً برای صحبت کردن به زبان فرانسه در مقابل کسی که این زبان را نمیدانست، عذرخواهی میکردند. |
مثال / کاربرد |
Why is this game so hard to win? Pardon my French. ترجمه فارسیچرا این بازی اینقدر سخت است که برنده شویم؟ ببخشید که بد صحبت کردم.
|
۱۰. Pour your heart out/into (something)
معنای تحتالفظی | قلبت را بیرون بریز؛ در چیزی بریز / دل و جان خود را در چیزی گذاشتن. |
مفهوم عبارت |
To pour your heart out: به معنای اعتراف به یک احساس عمیق یا بسیار صادقانه درباره آنچه احساس میکنید، است. |
To pour your heart into something: به معنای تلاش کردن به بهترین شکل ممکن یا گذاشتن تمام تلاش خود در آن است. | |
توضیحات | این عبارتها به معنای بیان صادقانه احساسات یا تلاش کردن با تمام وجود در یک کار هستند. |
مثال / کاربرد |
I poured my heart into this bakery, and it just isn’t working out. I’m so disappointed. ترجمه فارسیمن تمام تلاش و عشقم را در این نانوایی گذاشتم و اما موفقیتآمیز نبوده و نتیجهای که انتظار داشتم به دست نیامده. خیلی ناامید و ناراحتم.
|
۱۱. Keep your shirt on
معنای تحتالفظی | پیراهنت را نگه دار. |
مفهوم عبارت | آرام باش. |
توضیحات | این عبارت به معنای درخواست از کسی برای آرام بودن و صبور بودن است. |
مثال / کاربرد |
I don’t get it! Why doesn’t anyone want to buy my muffins!? ترجمه فارسینمیفهمم! چرا هیچ کس نمیخواهد مافینهای من را بخرد!؟
Hey, keep your shirt on. Maybe you just need a better business plan. ترجمه فارسیهی، آرام باش. شاید فقط به یک برنامه کسبوکار بهتر نیاز داری.
|
۱۲. I’ll show myself out
معنای تحتالفظی | خودم میتوانم راه خروج را پیدا کنم. /خودم می روم |
مفهوم عبارت | این عبارت به معنای این است که «خودم میتوانم راه خروج را پیدا کنم. با این حال، اغلب بعد از گفتن یک جوک بد یا کلیشهای به عنوان یک شوخی استفاده میشود، به این معنا که «اشکالی ندارد، لازم نیست من را بیرون کنید. خودم میروم.» |
توضیحات | این عبارت به عنوان یک شوخی گفته میشود و نشاندهنده این است که گوینده میداند جوک او خندهدار نبوده است. بنابراین واقعاً بعد از گفتن آن نمیرود. |
مثال / کاربرد |
Why was six afraid of seven? ترجمه فارسیچرا شش از هفت میترسید؟
I don’t know. Why? ترجمه فارسینمیدانم. چرا؟
Because seven ate nine. I’ll show myself out. ترجمه فارسیچون هفت، نه را خورد. خودم میروم.
|
توجه داشته باشید که «ate» زمان گذشته فعل «to eat» است، اما دقیقاً مثل عدد هشت تلفظ میشود. این یک جوک بسیار رایج و کلیشهای است!
۱۳. Be swamped
معنای تحتالفظی | غرق شدن |
مفهوم عبارت | غرق در کار بودن به معنای داشتن آنقدر کار که برای هیچ چیز دیگری وقت نداشتن است. |
توضیحات | این عبارت اغلب در محیط کار استفاده میشود و نشاندهنده این است که فرد بسیار مشغول است و نمیتواند به کارهای دیگر رسیدگی کند. |
مثال / کاربرد |
Hey, can you help me with something for a minute? ترجمه فارسیهی، میتوانی یک دقیقه به من کمک کنی؟
Sorry, I can’t. I’m totally swamped. ترجمه فارسیمتاسفم، نمیتوانم. خیلی سرم شلوغه.
|
۱۴. Take a chill pill
معنای تحتالفظی | یک قرص آرامبخش بخور. |
مفهوم عبارت | آرام باش. |
توضیحات | این عبارت مشابه «keep your shirt on» است و به کسی گفته میشود که با شما بحث میکند تا نشان دهید که او به طور بیادبانه یا نامناسب رفتار میکند و باید آرام باشد. |
مثال / کاربرد |
Banana muffins are the BEST kind of muffins in the entire world! I could go on about them forever! ترجمه فارسیمافینهای موزی بهترین نوع مافین در تمام دنیا هستند! میتوانم برای همیشه درباره آنها صحبت کنم!
Whoa, calm down, dude. Take a chill pill. ترجمه فارسیوای، آرام باش، رفیق. خونسرد باش.
|
۱۵. ?Do you want a cookie
معنای تحتالفظی | میخواهی یک کلوچه؟ / میخواهی جایزه بگیری؟ |
مفهوم عبارت | این عبارت معمولاً به شکل خیلی مهربانانه استفاده نمیشود و کمی شبیه به «So what?» است. به کسی گفته میشود که درباره چیزی لاف میزند و به نظر میرسد که فکر میکند مستحق یک جایزه ویژه است. |
توضیحات | این عبارت به طور طعنهآمیز استفاده میشود تا نشان دهد که فردی که لاف میزند، مستحق جایزه یا توجه ویژهای نیست. |
مثال / کاربرد |
Some people just aren’t willing to work hard. But not me. I keep going no matter what. I never quit. ترجمه فارسیبعضیها فقط حاضر نیستند سخت کار کنند. اما من نه. من ادامه میدهم بدون توجه به هر چیزی. هرگز تسلیم نمیشوم.
Uh, okay, whatever. Do you want a cookie or something? ترجمه فارسیاه، باشه، هر چی. یک جایزهای چیزی میخواهی؟
|
۱۶. Move it or lose it
معنای تحتالفظی | حرکت کن یا از دست بده |
مفهوم عبارت | حرکت کن |
توضیحات | این عبارت به معنای «حرکت کن» است و معمولاً وقتی کسی عجله دارد و میخواهد دیگران از سر راهش کنار بروند، استفاده میشود.
اگر حرکت نکنی، چه چیزی را از دست میدهی؟ یک کفش؟ کیف پولت؟ غرورت؟ هیچکس واقعاً نمیداند. این عبارت معمولاً به عنوان یک تهدید واقعی منظور نمیشود. |
مثال / کاربرد |
Hey everyone, I’m coming through! Move it or lose it! ترجمه فارسیهمه کنار بروید! دارم میآیم! (یا کنار بروید یا ضرر میکنید!)
|
۱۷. Call dibs
معنای تحتالفظی | ادعا کردن. |
مفهوم عبارت | راهی برای ادعای چیزی یا گفتن این مال من است! |
توضیحات | Dibs عبارتی است که کودکان کوچک استفاده میکنند، اما بزرگسالان نیز ممکن است آن را به شوخی یا جدی استفاده کنند. این عبارت به معنای این است که کسی میخواهد اولین نفری باشد که چیزی را انتخاب میکند یا ادعا میکند. |
مثال / کاربرد |
So here are the muffins I just baked… ترجمه فارسیخب، اینها مافینهایی هستند که تازه پختم…
Oh! I call dibs on blueberry! ترجمه فارسیاوه! من اولین نفری هستم که بلوبری رو انتخاب میکنم!
|
۱۸. Have a heart
معنای تحتالفظی | دل داشته باش. |
مفهوم عبارت | مهربانتر باش یا بیشتر به دیگران اهمیت بده. |
توضیحات | این عبارت به معنای درخواست از کسی برای مهربانتر بودن یا نشان دادن احساسات و عواطف بیشتر است. در فرهنگهای انگلیسیزبان، دل با مراقبت، عشق و احساسات مرتبط است. |
مثال / کاربرد |
I don’t care whether young people have opportunities or not. It’s not my problem. ترجمه فارسیمن اهمیتی نمیدهم که آیا جوانان فرصت دارند یا نه. این مشکل من نیست.
Oh, come on, have a heart! ترجمه فارسیاوه، بیا، مهربانتر باش (رحم داشته باش)!
|
آهنگ «Have a Heart» از بانی رایت درباره مردی خودخواه است که در برخورد با احساسات دیگران در یک رابطه خوب نیست. در اینجا بخشی از متن آهنگ به صورت خلاصه آمده است:
Hey, hey, have a heart, hey, have a heart ترجمه فارسی
هی، هی، دل داشته باش، هی، دل داشته باش
اگر من را دوست نداری، چرا نمیگذاری بروم؟ دل داشته باش، لطفاً، اوه، دل نداری؟ کمکم محو میشویدر حالی که من فرو میریزم، اوه، اوه. |
۱۹. Pretty please
معنای تحتالفظی | لطفاً زیبا / لطفاً |
مفهوم عبارت | تلاش بیشتر برای متقاعد کردن کسی وقتی که چیزی میخواهید. |
توضیحات | این عبارت اغلب توسط کودکان استفاده میشود، اما بزرگسالان نیز ممکن است وقتی که شوخی میکنند از آن استفاده کنند. این یک راه برای نشان دادن مهربانی و ادب بیشتر به منظور متقاعد کردن کسی برای دادن چیزی است. |
مثال / کاربرد |
Can I have the rest of your muffin? ترجمه فارسیمیتوانم بقیه مافینت را داشته باشم؟
Hmm, I don’t know. ترجمه فارسیهمم، نمیدانم.
Pretty please? ترجمه زیبالطفاً زیبا؟
|
۲۰. Throw (someone) a bone
معنای تحتالفظی | برای کسی استخوان پرت کردن. |
مفهوم عبارت |
به کسی کمک کردن یا لطفی کوچک در حق کسی کردن. |
توضیحات | این عبارت به معنای کمک کردن یا لطفی کوچک در حق کسی است. اغلب، چیزی که داده میشود یا درخواست میشود، چیز کوچکی است. |
مثال / کاربرد |
Hey, can I have a job at your new bakery? ترجمه فارسیهی، میتوانم در نانوایی جدیدت کار کنم؟
No, sorry, we aren’t hiring right now. ترجمه فارسینه، متاسفم، الان استخدام نمیکنیم.
Then can I at least have a free muffin? ترجمه فارسیپس میتوانم حداقل یک مافین رایگان داشته باشم؟
No. ترجمه فارسینه.
Come on, throw me a bone! ترجمه فارسیبیا، یه لطف کوچک در حقم بکن!
|
۲۱. A bone to pick with (someone)
معنای تحتالفظی | یک استخوان برای انتخاب با کسی. |
مفهوم عبارت | مشکل یا دلخوری داشتن که نیاز به حل یا صحبت کردن دارد. / با کسی مشکل داشتن. |
توضیحات | این عبارت به معنای داشتن مشکلی یا دلخوری با کسی است که نیاز به حل یا صحبت کردن دارد. |
مثال / کاربرد |
Listen, I have a bone to pick with you. ترجمه فارسیگوش کن، یه حرفی باهات دارم.
You do? ترجمه فارسیواقعاً؟
Yeah, you really hurt my feelings when you wouldn’t give me a job. I thought we were friends. ترجمه فارسیبله، وقتی به من کار ندادی، واقعاً احساساتم را جریحهدار کردی. فکر میکردم دوست هستیم.
|
۲۲. Have/throw a pity party
معنای تحتالفظی | داشتن/ برگزاری یک پارتی ترحم /جشن ترحم گرفتن. |
مفهوم عبارت | وقت خود را صرف احساس ترحم به خود کردن برای چیزی که ارزشش را ندارد. |
توضیحات | این عبارت میتواند بسیار بیرحمانه به نظر برسد. اگر درباره افرادی که پارتی ترحم دارند یا برگزار میکنند صحبت کنید، میگویید که آنها وقت خود را صرف احساس ترحم به خودشان میکنند برای چیزی که ارزشش را ندارد. |
مثال / کاربرد |
You didn’t give Tim the job, right?
ترجمه فارسیبه تیم کار ندادی، نه؟
No, and now he’s having a pity party. ترجمه فارسینه، و الان داره برای خودش دلسوزی میکنه.
|
۲۳. Where do you get off
معنای تحتالفظی | از کجا پیاده میشوی. |
مفهوم عبارت | چطور جرات میکنی / از کجا به خودت اجازه میدهی… . |
توضیحات | استفاده از این عبارت کمی شبیه به گفتن «How dare you» است. همچنین میتوانید آن را به معنای «چطور دقیقاً توجیه میکنی…» در نظر بگیرید. |
مثال / کاربرد |
Where do you get off telling me (a woman) what it’s like for women in the working world? ترجمه فارسیچطور جرات میکنی به من (یک زن) بگویی که دنیای کار برای زنها چگونه است؟
|
۲۴. Jump on the bandwagon
معنای تحتالفظی | به جریان پیوستن / به جمع پیوستن. |
مفهوم عبارت | همراه شدن با هر چیزی که آخرین مد است، چه مد، یک آیتم محبوب، یک سرگرمی خاص یا چیز دیگری باشد. |
توضیحات | این عبارت به معنای پیوستن به یک روند یا مد جدید است که همه در حال انجام آن هستند. |
مثال / کاربرد |
Well, now everyone is selling muffins. Should we jump on the bandwagon and do it, too? ترجمه فارسیخب، حالا همه دارند مافین میفروشند. آیا ما هم باید به جریان بپیوندیم و این کار را انجام دهیم؟
|
۲۵. Up to (one’s) eyeballs
معنای تحتالفظی | تا چشمها درگیر بودن / تا چشمهایت پر شدن. |
مفهوم عبارت | مقدار زیادی از چیزی داشتن، معمولاً چیزی که نمیخواهید. |
توضیحات | این عبارت به معنای داشتن مقدار زیادی از چیزی است که معمولاً نمیخواهید. اغلب برای توصیف حجم زیاد کار یا مسئولیتها استفاده میشود. |
مثال / کاربرد |
I’m up to my eyeballs in work this week! I’m swamped! ترجمه فارسیاین هفته تا خرخره تو کار غرق شدم! خیلی سرم شلوغه!
|
۲۶. Stuffed to the gills
معنای تحتالفظی | تا آبششها پر بودن /تا گلو پر شدن. |
مفهوم عبارت | خیلی غذا خوردن. |
توضیحات | این عبارت به معنای خوردن مقدار زیادی غذا است، به طوری که دیگر نمیتوانید بیشتر بخورید. ممکن است از این عبارت برای رد کردن غذای بیشتر استفاده کنید.
همچنین میتواند یک راه خوب برای تعریف از آشپزی کسی باشد زیرا نشان میدهد که غذا آنقدر خوب بوده که بیشتر از آنچه میخواستید خوردهاید. |
مثال / کاربرد |
More potatoes? ترجمه فارسیسیبزمینی بیشتر؟
Oh, no thank you! I’m stuffed to the gills. What a delicious meal! ترجمه فارسیاوه، نه ممنون! تا خرخره خوردم. چه غذای خوشمزهای!
|
۲۷. Bend over backwards
معنای تحتالفظی | خم شدن به عقب. |
مفهوم عبارت | تمام تلاش خود را برای چیزی کردن / نهایت تلاش را کردن. |
توضیحات | این عبارت اغلب برای بیان این است که کسی انرژی زیادی برای خوشحال کردن یا کمک به دیگری میگذارد. |
مثال / کاربرد |
You always bend over backwards to help her, but would she do the same for you? ترجمه فارسیتو همیشه تمام تلاش خود را میکنی تا به او کمک کنی، اما آیا او هم همین کار را برای تو میکند؟
|
۲۸. Keep a cool head
معنای تحتالفظی | خونسردی خود را حفظ کردن. |
مفهوم عبارت | آرام ماندن، حتی وقتی چیزی شما را عصبانی یا ناراحت میکند. |
توضیحات | این عبارت به معنای حفظ آرامش و خونسردی در مواجهه با شرایطی است که ممکن است شما را عصبانی یا ناراحت کند. |
مثال / کاربرد |
I know that they’re not being very nice right now, but it’s important to keep a cool head. ترجمه فارسیمیدانم که آنها الان خیلی مهربان نیستند، اما مهم است که خونسردی خود را حفظ کنی.
|
۲۹. Fly off the handle
معنای تحتالفظی | از دسته جدا شدن |
مفهوم عبارت | از کوره در رفتن یا ناگهان بسیار عصبانی شدن /از کوره در رفتن |
توضیحات | این عبارت به معنای ناگهان بسیار عصبانی شدن و از کوره در رفتن است. |
مثال / کاربرد |
I tried to stay calm, I really did. But then he said my dog was ugly, and I just flew off the handle. ترجمه فارسیسعی کردم آرام بمانم، واقعاً سعی کردم. اما بعد او گفت سگم زشت است و من از کوره در رفتم.
|
۳۰. Be cheesed off
معنای تحتالفظی | پنیر شده |
مفهوم عبارت |
خیلی ناراحت یا عصبانی بودن |
توضیحات | این عبارت زمانی استفاده میشود که کسی از چیزی ناراحت یا عصبانی است، اما نه به حدی که از کوره در برود. |
مثال / کاربرد |
I’m just cheesed off about these new office rules. I need more than 10 minutes for a snack break! ترجمه فارسیمن فقط از این قوانین جدید دفتر عصبانی هستم. من به بیش از ۱۰ دقیقه برای استراحت نیاز دارم!
|
۳۱. Be a happy camper
معنای تحتالفظی | یک کمپ کننده خوشحال بودن |
مفهوم عبارت | خیلی خوشحال و راضی بودن |
توضیحات | این عبارت متضاد «Be cheesed off» است و به معنای اصلاً عصبانی نبودن و خوشحال بودن است. این خوشحالی میتواند در هر شرایطی باشد، نه فقط در حال کمپینگ. همچنین میتوانید بگویید که «someone is not a happy camper» تا بگویید که آنها خوشحال نیستند. |
مثال / کاربرد |
I’m not too hard to please. Just give me a nice, hot cup of coffee and I’ll be a happy camper. ترجمه فارسیمن خیلی سختگیر نیستم. فقط یک فنجان قهوه داغ خوب به من بدهید و من خوشحال خواهم بود.
|
۳۲. Pig out
معنای تحتالفظی | «مثل خوک غذا خوردن» |
مفهوم عبارت | زیاد غذا خوردن / پرخوری کردن. |
توضیحات | این عبارت به معنای زیاد غذا خوردن است و میتواند برای توهین به عادات غذایی کسی استفاده شود. با این حال، مردم اغلب از آن برای صحبت درباره خودشان به شوخی استفاده میکنند. |
مثال / کاربرد |
I skipped breakfast, so I’m going to pig out at lunch today. ترجمه فارسیصبحانه نخوردم، بنابراین امروز ناهار حسابی پرخوری خواهم کرد. (دلی از عزا درمیآورم)
|
۳۳. Chew the fat
معنای تحتالفظی | جویدن چربی. |
مفهوم عبارت | داشتن یک مکالمه دوستانه و دلپذیر /گپ زدن. |
توضیحات | این اصطلاح به معنای داشتن یک مکالمه دوستانه و دلپذیر است. وقتی میگویید «chew the fat»، به این معناست که با کسی به طور غیررسمی و دوستانه صحبت میکنید. |
مثال / کاربرد |
Hey, come over sometime and we’ll chew the fat. ترجمه فارسیهی، یک وقت بیا پیشم تا باهم گپ بزنیم.
Okay, sure. Maybe we can go out for a beer and chew the fat. ترجمه فارسیباشه، حتماً. شاید بتوانیم بیرون برویم و یک آبجو بخوریم و گپ بزنیم.
|
۳۴. Tear (one’s) hair out
معنای تحتالفظی | موهای خود را کندن |
مفهوم عبارت | تجربه استرس و نگرانی شدید. |
توضیحات | این اصطلاح به معنای تجربه استرس و نگرانی شدید است. وقتی کسی میگوید «I was tearing my hair out»، به این معناست که او در حال تجربه اضطراب و نگرانی زیادی است. |
مثال / کاربرد |
I lost my job, so I was tearing my hair out trying to figure out how to pay rent. ترجمه فارسیشغلم رو از دست دادم و داشتم از نگرانی و اضطراب دیوانه میشدم که چطور اجاره رو پرداخت کنم.
|
۳۵. Out of the woodwork
معنای تحتالفظی | از قسمتهای چوبی بیرون آمدن. |
مفهوم عبارت | به نظر میرسد از هیچ جا آمده است / از هیچ جا ظاهر شدن. |
توضیحات | اصطلاح «out of the woodwork» به معنای ظاهر شدن ناگهانی چیزی یا کسی است که قبلاً دیده نمیشد. این عبارت معمولاً برای توصیف افرادی یا چیزهایی استفاده میشود که به طور غیرمنتظره و ناگهانی ظاهر میشوند. |
مثال / کاربرد |
Now, all of a sudden, you see these new muffin bakeries coming out of the woodwork. ترجمه فارسیحالا، به طور ناگهانی، میبینید که این نانواییهای جدید مافین از هر گوشه و کناری ظاهر میشوند.
|
۳۶. Out of the frying pan and into the fire
معنای تحتالفظی | از ماهیتابه به درون آتش پریدن. |
مفهوم عبارت | از یک وضعیت بد به وضعیت بدتر رفتن / از چاله به چاه افتادن. |
توضیحات | این اصطلاح برای توصیف موقعیتی استفاده میشود که در آن فرد از یک مشکل یا وضعیت بد به یک مشکل یا وضعیت بدتر میرود. این عبارت نشاندهنده تغییر از یک شرایط دشوار به شرایطی حتی دشوارتر است. |
مثال / کاربرد |
If you try to start a new business when you’re already in debt, you might be jumping out of the frying pan and into the fire. ترجمه فارسیاگر سعی کنید یک کسب وکار جدید راهاندازی کنید وقتی که قبلاً بدهکار هستید، ممکن است از چاله به چاه بیفتید.
|
۳۷. Eat (someone or something) for breakfast
معنای تحتالفظی | کسی یا چیزی را برای صبحانه خوردن |
مفهوم عبارت | احساس برتری نسبت به کسی یا چیزی و توانایی نابود کردن آنها. |
توضیحات | این اصطلاح به معنای احساس برتری و توانایی شکست دادن یا نابود کردن کسی یا چیزی است. وقتی میگویید «He’s going to eat all the other competitors for breakfast»، به این معناست که او به راحتی همه رقبای دیگر را شکست خواهد داد.
این عبارت معمولاً برای اظهار نظر درباره نقاط قوت یا ضعف افرادی که به نوعی با آنها رقابت میکنند، مانند سیاستمداران یا ستارگان ورزشی، استفاده میشود. |
مثال / کاربرد |
He’s going to eat all the other competitors for breakfast. ترجمه فارسیاو قرار است همه رقبای دیگر را به راحتی شکست دهد.
|
۳۸. hissy fit
معنای تحتالفظی | جنجال به پا کردن |
مفهوم عبارت | عصبانی شدن و بیش از حد واکنش نشان دادن /عصبانیت شدید داشتن. |
توضیحات | اصطلاح «hissy fit» به معنای عصبانی شدن و واکنش بیش از حد نشان دادن است. این عبارت معمولاً برای توصیف افرادی استفاده میشود که در مواجهه با یک موقعیت ناامیدکننده یا ناخوشایند، به شدت عصبانی و دراماتیک میشوند. |
مثال / کاربرد |
When I told her that we weren’t going to be able to go on vacation this year, she threw a hissy fit. ترجمه فارسیوقتی به او گفتم که امسال نمیتوانیم به تعطیلات برویم، او یک جنجال به پا کرد.
|
۳۹. Wrack (one’s) brains
معنای تحتالفظی | فشار دادن مغز خود / مغز خود را به کار گرفتن. |
مفهوم عبارت | خیلی فکر کردن و تلاش کردن برای به یاد آوردن یا پیدا کردن چیزی. |
توضیحات | اصطلاح «wrack (one’s) brains» به معنای خیلی فکر کردن و تلاش کردن برای به یاد آوردن یا پیدا کردن چیزی است. این عبارت میتواند به دو شکل «wrack» یا «rack» نوشته شود و هر دو صحیح هستند.
اما در این اصطلاح، هر دو به معنای فشار آوردن به مغز برای به یاد آوردن یا پیدا کردن چیزی استفاده میشوند. (این اصطلاح به معنای خیلی فکر کردن و تلاش کردن برای به یاد آوردن یا پیدا کردن چیزی است. میتواند به دو شکل «wrack» یا «rack» نوشته شود و هر دو صحیح هستند.) |
مثال / کاربرد |
I wracked my brains trying to remember her phone number, but I just couldn’t. ترجمه فارسیمن خیلی تلاش کردم تا شماره تلفن او را به یاد بیاورم، اما نتوانستم.
|
۴۰. Have a frog in (one’s) throat
معنای تحتالفظی | قورباغه در گلو داشتن. |
مفهوم عبارت |
گلودرد داشتن یا صدای گرفته داشتن. |
توضیحات | این اصطلاح به معنای داشتن گلودرد یا خشکی گلو است که باعث میشود صحبت کردن به طور عادی مشکل باشد و صدایتان گرفته شود. |
مثال / کاربرد |
Cough cough Sorry, I seem to have a frog in my throat. ترجمه فارسیسرفه سرفه ببخشید، به نظر میرسد که گلویم گرفته است.
|
۴۱. Like pulling teeth
معنای تحتالفظی | مثل کشیدن دندان. |
مفهوم عبارت | بسیار دشوار و ناخوشایند بودن. |
توضیحات | این اصطلاح به معنای انجام کاری بسیار دشوار و ناخوشایند است. اغلب برای بیان سختی و دشواری در تعامل با یک شخص خاص استفاده میشود. |
مثال / کاربرد |
I’ve tried to talk to him about finding a new job, but it’s like pulling teeth. ترجمه فارسیسعی کردم با او درباره پیدا کردن یک شغل جدید صحبت کنم، اما این کار بسیار سخت و ناخوشایند است.
|
۴۲. Burn the candle at both ends
معنای تحتالفظی | سوزاندن شمع در هر دو طرف. |
مفهوم عبارت | بیش از حد کار کردن یا فعالیت کردن به طوری که فرد خسته و فرسوده شود. |
توضیحات | این اصطلاح به معنای دیر به رختخواب رفتن و زود بیدار شدن یا ساعات طولانی کار کردن است که در نهایت اثرات بدی برای فرد خواهد داشت. به طور کلی، یعنی بیش از حد کار کردن یا فعالیت کردن به طوری که فرد خسته و فرسوده شود. |
مثال / کاربرد |
He’s been burning the candle at both ends, working in the daytime and going to school at night. I don’t know how much longer he can go on like this. ترجمه فارسیاو بیش از حد کار میکند، در طول روز کار میکند و شبها به مدرسه میرود. نمیدانم تا چه مدت دیگر میتواند به این شکل ادامه دهد.
|
از کجا میتوان جملات و اصطلاحات خنده دار انگلیسی را پیدا کرد؟
۱. The Free Dictionary Idioms
شما نه تنها عبارات و عبارات خنده دار را در اینجا خواهید یافت، بلکه بسیاری از اصطلاحات خنده دار هستند. یکی از بهترین چیزهای این سایت این است که می توانید یک کلمه را جستجو کنید و تمام اصطلاحاتی را که کلمه در آنها ظاهر می شود را ببینید.
به عنوان مثال، من می توانم کلمه «apple» را تایپ کنم و لیست بزرگی از عبارات را با «apple» دریافت کنم. در آنها، مانند «Big Apple» (نام مستعار شهر نیویورک) و «upset the applecart» (براندازی برنامههای کسی).
۲. Phrases.com
این مجموعه بزرگی از عبارات است که میتوانید به چند روش مختلف مرور کنید. اگر میخواهید کلمه یا عبارت خاصی را کشف کنید، میتوانید آن را جستجو کنید یا در فهرست پیدا کنید.
همچنین میتوانید به عباراتی که به تازگی اضافه شدهاند نگاه کنید، یک عبارت تصادفی بالا بیاورید یا «عبارات نزدیک» را ببینید (عباراتی که شبیه عبارت مورد نظر شما هستند). صرف زمان برای یادگیری در این سایت آسان است حتی اگر به دنبال چیز خاصی نباشید.
سخن پایانی
اکنون شما با ۴۲ ضرب المثل خنده دار انگلیسی آشنا هستید که میتواند شما را شبیه به یک بومی کند. زبان انگلیسی پر از عبارات جالب و خندهدار است و حالا شما با تعداد بیشتری از آنها آشنا هستید. با استفاده از این اصطلاحات، میتوانید مکالمات خود را جذابتر و سرگرمکنندهتر کنید!
منبع: fluentu.com