انگلیسی در لجستیک: 30 عبارت برای ارتباطات بهتر

در دنیای لجستیک، زبان انگلیسی بهعنوان زبان اصلی ارتباطات بینالمللی اهمیت ویژهای دارد. از هماهنگی در زنجیره تأمین گرفته تا مدیریت حملونقل و ارتباط با شرکای خارجی، تسلط به اصطلاحات کلیدی این حوزه میتواند تفاوت بزرگی در حرفه شما ایجاد کند.
آشنایی با این عبارات نهتنها کار شما را آسانتر میکند، بلکه باعث میشود حرفهایتر و مؤثرتر عمل کنید.
یادگیری این اصطلاحات، بهویژه در کنار شرکت در یک کلاس زبان انگلیسی، میتواند شما را یک قدم جلوتر از دیگران قرار دهد و مسیر موفقیتتان را هموارتر کند.
واژگان ضروری انگلیسی برای لجستیک و پشتیبانی
در ادامه لیستی از اصطلاحات و اختصارات رایج در لجستیک آمده است:
1. Advanced Shipment Notice = ASN (اطلاعیه ارسال پیشرفته)
سندی است که به مشتریان تمام اطلاعات را در مورد کالایی که میخواهند تحویل بگیرند میگوید و شامل نوع، تعداد و جزئیات بسته بندی کالاهاست. این سند قبل از تحویل به مشتری ارسال می شود تا بدانند چه چیزی و چه زمانی دریافت می کنند.
You better tell Sheila to send the ASN to the customer soon so that he knows when the products are coming.
بهتر است به شیلا بگویید که ASN را به زودی برای مشتری ارسال کند تا او بداند محصولات چه زمانی می رسند.
2. Air Taxi (تاکسی هوایی)
یک هواپیمای کوچک تجاری که معمولاً برای مسافت های کوتاه و به صورت درخواستی پرواز می کند. محدودیت هایی در مورد مقدار بار و تعداد مسافران وجود دارد،شبیه گرفتن یک تاکسی وقتی عجله دارید، با این تفاوت که تاکسی یک هواپیما است.
The traffic on the highway is going to be pretty bad, so we booked an air taxi for our VIP guests so that they can reach the venue on time, without any hassles.
ترافیک بزرگراه خیلی سنگین است، به همین دلیل برای مهمانان ویژهمان یک تاکسی هوایی رزرو کردیم تا بدون دردسر و به موقع به مقصد برسند.
3. Backorder (سفارش معوقه)
سفارش معوقه زمانی است که یک خرده فروش چیزی را سفارش میدهد که در حال حاضر موجود نیست. مشتری منتظر می ماند تا سفارش در تاریخ بعدی ارسال شود.
Jack has finally dealt with all the pending backorders for our customers, and our inventory is up-to-date.
جک بالاخره تمام سفارشهای معوقه مشتریان را بررسی کرد و موجودی ما اکنون بهروز شده است.
4. Bilateral Contract (قرارداد دوجانبه)
یک توافق متقابل بین دو طرف، که در آن قول میدهید کاری را در ازای چیزی انجام دهید. هر دو طرف موظف به انجام تعهدات خود هستند.
If you agree to provide a service for a company and they agree to pay you for it, you’re entering into a basic bilateral contract.
اگر موافقت کنید که خدمتی را برای یک شرکت ارائه دهید و آنها موافقت کنند که به شما برای آن پرداخت کنند، شما وارد یک قرارداد دوطرفه ساده شدهاید.
5. Blanket Purchase Order (سفارش خرید کلی)
نوعی سفارش خرید کلی یا ثابت که مشتری به طور منظم و مداوم مقادیر زیادی کالا دریافت میکند و از تخفیفها بهرهمند میشود.
Jane uses a blanket purchase order to get her products. This keeps her business steady and she gets what she needs at cheaper rates.
جین از سفارش خرید کلی برای دریافت محصولات خود استفاده میکند. این کار باعث میشود کسب و کار او پایدار بماند و محصولات مورد نیاز خود را با قیمتهای ارزانتر دریافت کند.
6. Business-to-Business (B2B) (کسبوکار به کسبوکار)
وقتی یک کسب و کار به کسب و کارهای دیگر محصولات و خدمات خود را میفروشد و نه به مشتری.
For her new jewelry start-up, Maya recently bought a huge set of charms and beads directly from a wholesale supplier that specializes in B2B.
برای استارتاپ جدید جواهرات خود، مایا اخیراً یک مجموعه بزرگ از جذابیتها و مهرهها را مستقیماً از یک تامین کننده عمده فروش که در B2B تخصص دارد خریداری کرده است.
7. Business-to-Consumer (B2C) (کسبوکار به مصرفکننده)
برخلاف B2B معامله بین یک کسب و کار و مشتری انجام می شود.
Typically, B2C strategies focus on emotionally engaging the customer to buy a product, whereas a B2B approach focuses more on value and utility.
معمولاً استراتژیهای B2C بر ایجاد ارتباط احساسی با مشتری برای خرید محصول تمرکز دارند، در حالی که رویکرد B2B بیشتر بر ارزش و کاربرد تمرکز دارد.
8. Consignor and Consignee (فرستنده و گیرنده)
فرستنده شخص (یا شرکت) است که کالاها را به گیرنده میفروشد یا ارسال میکند. فرستنده معمولاً «فروشنده» است و مالکیت کالاها را تا زمانی که گیرنده هزینه را پرداخت نماید، حفظ میکند.
As per the transportation document, Aditya is the consignor, and you must make the necessary payments to him when he delivers the goods.
طبق سند حمل و نقل، آدیتیا فرستنده است و شما باید پرداختهای لازم را به او انجام دهید وقتی که کالاها را تحویل میدهد.
9. Customs Officer (افسر گمرک)
مامور گمرک یک مقام اجرایی، که به نمایندگی از دولت اطمینان حاصل مینماید که افراد و کالاها به صورت قانونی وارد یا خارج از کشور میشوند.
The customs officer at the docks caught him trying to smuggle some banned substances and promptly confiscated them.
مامور گمرک در اسکلهها او را در حال تلاش برای قاچاق برخی مواد ممنوعه گرفت و بلافاصله آنها را ضبط کرد.
10. Distribution Network (شبکه توزیع)
گروهی از انبارها و سیستم های حمل و نقل متصل که اطمینان حاصل می کنند کالاها به صورت روان از تولیدکننده به مشتری تحویل داده می شوند. شبکه توزیع بخشی از زنجیره تأمین است.
Creating and managing a strong distribution network is one of the key skills required to succeed in logistics.
ایجاد و مدیریت یک شبکه توزیع قوی یکی از مهارتهای کلیدی برای موفقیت در لجستیک است.
11. Freight (حملونقل بار)
کالاهایی که به صورت عمده توسط زمین، دریا یا هوا حمل میشوند و هزینههای پرداختی برای حمل و نقل این کالاها.
Joe worked for a few months as a truck driver carrying freight across the highway from one city to another at night.
جو چند ماه به عنوان راننده کامیون کار کرد و بارها را در شب از یک شهر به شهر دیگر حمل میکرد.
12. Inbound Logistics and Outbound Logistics (لجستیک ورودی و لجستیک خروجی)
Inbound logistics فعالیتهای مربوط به دریافت، ذخیره سازی و توزیع کالاها و مواد وارد شده به محل شرکت، Outbound logistics فرآیندهای ذخیره سازی، حمل و نقل و جابجایی کالاها و مواد از شرکت به مشتریان.
Amrita is the head of the inbound logistics team, so address all queries regarding the manufacturer to her and she’ll deal with them.
آمریتا رئیس تیم لجستیک ورودی است، بنابراین تمام سوالات مربوط به تولیدکننده را به او ارجاع دهید و او آنها را رسیدگی خواهد کرد.
13. Inventory (موجودی)
تمام کالاها، مواد اولیه یا محصولات نهایی که یک کسب و کار برای تولید، فروش یا توزیع نگه می دارد.
Keeping the company’s inventory list up-to-date is very important so that it’s easy to see if any goods have gone missing or been stolen.
به روز نگه داشتن لیست موجودی شرکت بسیار مهم است تا به راحتی بتوان دید که آیا کالاهایی گم شده یا دزدیده شدهاند.
14. Lading (بارنامه)
بارگیری کالاها یا محموله ها به یک وسیله نقلیه حمل و نقل، گاهی به خود محموله نیز اشاره دارد.
The lading process was long and strenuous, but we did it carefully and now the ship’s set sail with the cargo.
فرآیند بارگیری طولانی و سخت بود، اما ما آن را با دقت انجام دادیم و اکنون کشتی با محموله به راه افتاده است.
15. Logistics Service Provider (LSP) (ارائهدهنده خدمات لجستیک)
LSPها اشخاص ثالثی که به شرکتها و مشتریان خدمات لجستیکی ارائه میدهند.
We advised Michael to research an LSP’s credentials and track record, before approaching one to distribute his goods and take care of the transportation for his business.
ما به مایکل توصیه کردیم که قبل از مراجعه به یک LSP برای توزیع کالاهایش و مراقبت از حمل و نقل برای کسب و کارش، اعتبار و سابقه آنها را بررسی کند.
16. North American Free Trade Agreement (NAFTA) (توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی)
توافقنامه تجارت آزاد بین کانادا، ایالات متحده و مکزیک که مسائل مختلفی مانند گمرک، حقوق مالکیت معنوی، رویههای دولتی و غیره را پوشش میدهد. NAFTA در 1 ژانویه 1994 اجرا شد.
I work in logistics for a North American importer and exporter, so I need to be very familiar with the provisions of NAFTA.
من در لجستیک برای یک واردکننده و صادرکننده آمریکای شمالی کار میکنم، بنابراین باید با مفاد NAFTA بسیار آشنا باشم.
توجه داشته باشید که از 1 ژوئیه 2020، NAFTA با the U.S.-Mexico-Canada Agreement (USMCA) جایگزین شد.
17. Order Picking (انتخاب سفارش)
برداشت سفارش فرآیند جمعآوری کالاها قبل از ارسال آنها به مشتری که یکی از فرآیندهای اساسی انبارداری است.
Sayan recently got a job collecting articles before shipment and the company is so pleased with his efficient order picking, he may soon get a promotion.
سایان اخیراً شغلی در جمع آوری مقالات قبل از حمل و نقل پیدا کرده و شرکت از برداشت سفارش کارآمد او بسیار راضی است و ممکن است به زودی ترفیع بگیرد.
18. Order Processing (پردازش سفارش)
تمام فعالیتهای مختلف مربوط به تکمیل سفارشات مشتری، شامل برداشت، مرتب سازی، بسته بندی و تحویل کالاها به شرکت حمل و نقل.
Swift order processing is the hallmark of any wholesale retail company.
پردازش سریع سفارش نشان دهنده هر شرکت عمده فروشی است.
19. Original Equipment Manufacturer (OEM) (سازنده تجهیزات اصلی)
شرکتی که کالاهایی تولید میکند، سپس به عنوان قطعات در شرکت دیگری استفاده میشوند.این اصطلاح گاهی به شرکت دوم (یعنی شرکتی که کالاها را دریافت و استفاده می کند) اشاره دارد.
I decided to purchase the car part from the OEM to ensure compatibility and quality.
من تصمیم گرفتم قطعه خودرو را از OEM خریداری کنم تا از سازگاری و کیفیت آن اطمینان حاصل کنم.
20. Owner’s Risk (ریسک مالک)
یعنی مالک، مسئول بیمه کالا در برابر هرگونه خسارت یا ضرر احتمالی در طول فرآیند حمل و نقل است، باید اقدامات لازم را برای محافظت از کالا در حین حمل و نقل با دریافت پوشش بیمه مناسب انجام دهد.
When shipping goods internationally, the company opted for “owner’s risk” terms so that they wouldn’t be responsible for any potential losses or damages during transit.
هنگام حمل کالاهای بین المللی، شرکت شرایط «ریسک مالک» را انتخاب کرد تا مسئولیت هرگونه خسارت یا ضرر احتمالی در طول حمل و نقل را بر عهده نداشته باشد.
21. Packaging (بستهبندی)
شامل تمام فرآیندها و مواردی است که برای نگهداری، حمل و نقل و محافظت از یک محصول تا زمان تحویل آن استفاده میشود، میتواند به طراحی و تولید بستهها اشاره داشته باشد.
Sarita works as a packaging engineer for a small business and she’s responsible for the optimum use of paper and cardboard resources.
ساریتا بهعنوان مهندس بستهبندی در یک کسبوکار کوچک کار میکند و وظیفه دارد از منابع کاغذ و مقوا به بهترین شکل استفاده کند.
22. Pareto Principle (اصل پارتو یا قانون 80/20)
به عنوان قانون 80/20 شناخته میشود، این اصل میگوید که 80٪ از سودها از 20٪ کار یا تلاش شما حاصل میشود. برای افزایش بهره وری، “20٪” را شناسایی کرده و بر روی آنها تمرکز کنید.
The Pareto principle is applicable in all walks of life, so know your “20%” well and spend more time and resources on improving it.
اصل پارتو در همۀ جنبههای زندگی قابل اجراست، بنابراین “20٪” خود را به خوبی بشناسید و زمان و منابع بیشتری را برای بهبود آن صرف کنید.
23. Pooling (جمعآوری یا تجمیع)
چندین محموله از حاملهای مختلف در یک بار کامیون ترکیب میشوند تا هزینههای حمل و نقل کاهش یابد.
Pooling your delivery goods is an efficient way to make the most of your company budget and is also more environmentally friendly.
تجمیع کالاهای تحویلی شما یک راه کارآمد برای استفاده بهینه از بودجه شرکت شما است و همچنین دوست دار محیط زیست است.
24. Preferential Rate (نرخ ترجیحی)
اصطلاح مربوط به پرداختهای گمرکی که نرخ ویژه و کاهش یافته برای محصولات از کشورهای «ترجیحی» است.
Luckily for you, you can pay per your country’s preferential rate for exporting these items.
خوشبختانه شما میتوانید براساس نرخ ترجیحی کشور خود برای صادرات این اقلام پرداخت کنید.
25. Request for Information (RFI) (درخواست اطلاعات)
سندی برای جمع آوری اطلاعات کتبی درباره یک فروشنده، محصول، تامین کننده یا خدمات است.
Jackie filed several RFIs when choosing the most reliable supplier for his goods.
جکی هنگام انتخاب قابل اعتمادترین تامین کننده برای کالاهای خود، چندین RFI را ثبت کرد.
26. Route Optimization (بهینهسازی مسیر)
فرآیند تعیین کارآمدترین مسیر یا توالی برای حمل و نقل به منظور کاهش زمان، هزینه یا مسافت.
The logistics team implemented route optimization software to minimize transportation costs and reduce delivery times for our products.
تیم لجستیک نرمافزار بهینهسازی مسیر را اجرا کرد تا هزینههای حملونقل را کاهش دهد و زمان تحویل محصولات را کمتر کند.
27. Supply Chain (زنجیره تأمین)
کل شبکه متصل سازمانها، افراد، فعالیتها و منابع که مسئول حرکت محصول از تامین کننده به مشتری هستند.
Efficient supply chain management is one of the chief aims of any logistics operation, so every detail must be overseen by the person who leads the operation.
مدیریت کارآمد زنجیره تأمین یکی از اهداف اصلی هر عملیات لجستیکی است، بنابراین هر جزئیات باید توسط فردی که عملیات را هدایت میکند نظارت شود.
28. Transportation (حملونقل)
یک جنبه کلیدی از هر عملیات لجستیکی که به حرکت کالاها از طریق زمین/ دریا/ هوا و همچنین رویههای مربوط به آن برای انجام روان و کارآمد اشاره دارد.
I was in charge of transportation, which meant I had to coordinate with truck drivers for the delivery of our goods to the warehouse.
من مسئول حمل و نقل بودم، به این معنی که باید با رانندگان کامیون برای تحویل کالاهای ما به انبار هماهنگ میکردم.
29. Unit Loads (بارهای واحدی یا محمولههای واحد)
برای حمل و نقل و جابجایی آسانتر، چندین بسته یا جعبه کوچک با هم ترکیب شده و به یک واحد بزرگتر تبدیل میشوند.
I need to find out the exact number of unit loads that will fit into this warehouse.
من باید تعداد دقیق بارهای واحدی را که در این انبار جا میشود پیدا کنم.
30. Warehousing (انبارداری)
ذخیره کالاهایی که قرار است در تاریخ بعدی توزیع و فروخته شوند. ساختمان تجاری که کالاها در آن ذخیره میشوند، انبار نامیده میشود.
Tanya scaled down her plans for the start-up because the warehousing costs were too expensive.
تانیا برنامههای خود را برای استارتاپ کاهش داد، زیرا هزینههای انبارداری بسیار گران بود.
منابعی برای بهبود واژگان لجستیک
برای تکمیل یادگیری خود، می توانید این منابع را بررسی کنید:
- Glossary of Supply Chain and Logistics Terms: این واژه نامه گسترده از Inbound Logistics شامل بیش از 1400 تعریف است. آنها را کم کم مرور کنید تا به گسترش واژگان لجستیک و اداری خود ادامه دهید.
- Investopedia: هر زمان که با اصطلاحی ناآشنا در لجستیک مواجه شدید، به این سایت مراجعه کنید تا بیشتر در مورد آن بیاموزید.
به عنوان مثال، این صفحه به شما یک پس زمینه کوتاه در مورد لجستیک با مثالها و توضیحات دقیق در مورد اینکه یک لجستیکدان واقعاً چه کاری انجام میدهد، ارائه داده است. اگر سوالی دارید، احتمالاً این سایت به بیشتر آنها پاسخ خواهد داد. - Effective Business English for Logistics on Udemy:
برای کسانی که جدی یاد میگیرند، بهتر است در یک دوره انگلیسی مخصوص حرفهایهای لجستیک شرکت کنند. این دوره آنلاین بر روی ارتباطات مؤثر، مدیریت کارکنان و فرآیندهای لجستیک تمرکز دارد.
اگر از این دوره خوششان بیاید، میتوانند دورههای دیگر در Udemy پیدا کنند که موضوعات مختلف تجاری و زبان انگلیسی را آموزش میدهند.
سخن پایانی
برای یادگیری این اصطلاحات عجله نکنید. مقاله را ذخیره کرده و تعاریف را مرتب مرور کنید. اگر با مفهومی آشنا نیستید، تحقیق کنید. سعی کنید این اصطلاحات را در زندگی روزمره به کار ببرید تا استفاده از آنها راحتتر شود.
با تمرین و پشتکار، موفق خواهید شد!
مقاله مکمل:
کلمات و اصطلاحات انگلیسی برای مذاکرات کاری + تلفظ صوتی