۴۶ تا از افعال عبارتی انگلیسی درباره روتین صبحگاهی| Morning Routine
در ادامه میخوانید:
- انواع افعال عبارتی انگلیسی درباره روتین صبحگاهی: انگلیسی به فارسی
- افعال عبارتی «بیدار شدن و آماده شدن برای روز»
- افعال عبارتی «نظم دادن به اتاق یا محیط خواب»
- افعال عبارتی «انجام تمرین و ورزش صبحگاهی»
- افعال عبارتی «استفاده از حمام و آرایش»
- افعال عبارتی «دادن عطر یا اسپری برای تازه کردن بدن»
- افعال عبارتی «آماده کردن صبحانه»
- افعال عبارتی «صبحانه خوردن»
- افعال عبارتی «بررسی وضعیت هوا یا اخبار صبحگاهی»
- افعال عبارتی «آماده کردن لوازم مورد نیاز برای کار یا تحصیل»
- افعال عبارتی «آماده شدن برای خروج به محل کار یا تحصیل»
- افعال عبارتی «شروع رانندگی یا حرکت به مقصد»
انواع افعال عبارتی انگلیسی درباره روتین صبحگاهی: انگلیسی به فارسی
توجه به روتین صبحگاهی به عنوان یک فرصت برای تقویت زبان انگلیسی نیز بسیار مهم است.
برای مثال، میتوانید جملات واقعی و مرتبط با روتین صبحگاهی را برای تمرین مکالمه با دوستان یا همکاران خود استفاده کنید، یا حتی از منابع آموزشی مختلفی مانند ویدیوها یا پادکستهای یادگیری زبان انگلیسی استفاده کنید که به روزمرگی و تقویت زبان انگلیسی شما کمک میکنند.
بیدار شدن و آماده شدن برای روز
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
I wake up early every morning. من هر روز صبح زود بیدار میشوم. |
Wake up بیدار شدن |
۱ |
She gets out of bed as soon as her alarm rings. او همچنین زود، بعد از زنگ زدن زنگ هشدار از روی تخت بلند میشود. |
Get out of bed از روی تخت بلند شدن |
۲ |
After waking up, I like to stretch my arms to wake up my body. بعد از بیدار شدن، دوست دارم دستهایم را دراز کنم تا بدنم بیدار شود. |
Stretch one’s arms دستها را دراز کردن |
۳ |
He brushes his teeth before going to bed every night. او هر شب قبل از خواب دندانهایش را مسواک میزند. |
Brush one’s teeth مسواک زدن |
۴ |
She washes her face with cold water to feel refreshed in the morning. او صورتش را با آب سرد میشوید تا صبح ذهنش تازه شود. |
Wash one’s face صورت را شستن |
۵ |
I like to prepare for the day by making a to-do list in the morning. من دوست دارم صبح با ساختن یک لیست کارهایی که باید انجام دهم، برای روز آماده شوم. |
Prepare for the day برای روز آماده شدن |
۶ |
نظم دادن به اتاق یا محیط خواب
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
Every morning, she makes the bed before leaving the bedroom. هر صبح، او قبل از خروج از اتاق خواب تختخواب را مرتب میکند. |
Make the bed نظم دادن به تختخواب |
۱ |
He tidies up the room every evening before going to bed. او هر شب قبل از رفتن به رختخواب اتاق را مرتب میکند. |
Tidy up the room مرتب کردن اتاق |
۲ |
She opens the curtains to let the sunlight into the room. او پردهها را باز میکند تا نور خورشید به اتاق وارد شود. |
Open the curtains باز کردن پردهها |
۳ |
He turns off the alarm as soon as he wakes up. او همان زمان که بیدار میشود، زنگ هشدار را خاموش میکند. |
Turn off the alarm خاموش کردن زنگهای هشدار |
۴ |
انجام تمرین و ورزش صبحگاهی
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
She does her morning exercises to start the day with energy. او تمرینات صبحگاهی خود را انجام میدهد تا روز را با انرژی شروع کند. |
Do morning exercises انجام تمرینات صبحگاهی |
۱ |
He goes for a run every morning to stay fit. او هر صبح برای دویدن میرود تا وضعیت فیزیکی خود را حفظ کند. |
Go for a run رفتن برای دویدن |
۲ |
They practice yoga or stretching exercises in the morning for relaxation. آنها صبحها یوگا یا تمرینات کششی را برای آرامش انجام میدهند. |
Practice yoga/stretching انجام یوگا/تمرینات کششی |
۳ |
استفاده از حمام و آرایش
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
She takes a shower every morning to feel refreshed. او هر صبح حمام میکند تا حس تازگی داشته باشد. |
Take a shower دوش گرفتن |
۱ |
He brushes his hair after taking a shower to style it. او بعد از دوش گرفتن موهایش را برس میکشد تا موهایش را حالت دهد. |
Brush one’s hair برس زدن موها |
۲ |
She applies makeup before going out to enhance her beauty او قبل از خروج آرایش میکند تا زیبایی خود را افزایش دهد. |
Apply makeup آرایش کردن |
۳ |
He chooses his outfit carefully for work every morning. او هر صبح لباسهای خود را برای کار با دقت انتخاب میکند. |
Choose an outfit انتخاب لباس |
۴ |
He shaves every morning to have a clean look. او هر صبح اصلاح میکند تا یک ظاهر تمیز داشته باشد. |
Shave اصلاح کردن |
۵ |
She combs her hair after applying makeup to give it a neat look او پس از آرایش کردن موهایش را شانه میکند تا آنها را به نظم برساند. |
Comb one’s hair موها را شانه کردن |
۶ |
استفاده از عطر یا اسپری برای تازه کردن بدن
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
She applies perfume before leaving the house to smell fresh. او قبل از خروج از خانه ادوکلن میزند تا بوی تازگی داشته باشد. |
Apply perfume/deodorant استفاده از ادوکلن/ضد عرق |
۱ |
He sprays body mist on himself after showering for a refreshing scent. او پس از حمام کردن اسپری بدن را بر روی خود میزند تا بویی تازه داشته باشد. |
Spray body mist استفاده از اسپری بدن |
۲ |
آماده کردن صبحانه
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
She cooks breakfast for her family every morning او هر صبح برای خانوادهاش صبحانه میپزد. |
Cook breakfast پخت صبحانه |
۱ |
He boils water for tea before preparing breakfast او قبل از آماده کردن صبحانه آب را برای چای جوش میدهد. |
Boil water for tea/coffee آب جوشاندن برای چای/قهوه |
۲ |
They set the table with plates and utensils for breakfast آنها میز را با بشقاب و وسایل غذایی برای صبحانه آماده میکنند. |
Set the table آماده کردن میز |
۳ |
She pours a glass of juice to accompany her breakfast او یک لیوان آبمیوه میریزد تا همراه صبحانهاش باشد. |
Pour a glass of juice ریختن یک لیوان آبمیوه |
۴ |
صبحانه خوردن
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
They have breakfast together every morning before starting their day. آنها هر صبح قبل از شروع روزشان به همراه هم صبحانه میخورند. |
Have breakfast صبحانه خوردن |
۱ |
He eats cereal with milk for breakfast every day. او هر روز با شیر، غلات میخورد. |
Eat cereal خوردن غلات |
۲ |
She drinks orange juice to get her daily dose of vitamin C with breakfast او برای مصرف روزانه ویتامین C با صبحانه آبمیوه پرتقال مینوشد. |
Drink orange juice نوشیدن آبمیوه پرتقال |
۳ |
He makes scrambled eggs with vegetables for a nutritious breakfast. او برای یک صبحانه مقوی تخم مرغهای همزده با سبزیجات درست میکند. |
Make scrambled eggs درست کردن تخم مرغهای همزده |
۴ |
She toasts bread and spreads butter and jam on it for breakfast او نان را تست میکند و کره و مربا روی آن میزند تا به عنوان صبحانه استفاده کند. |
Toast bread نوشیدن نان تست |
۵ |
بررسی وضعیت هوا یا اخبار صبحگاهی
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
She checks the weather forecast on her phone before leaving the house. او پیش از خروج از خانه، وضعیت هوا را در گوشی خود چک میکند. |
Check the weather forecast بررسی وضعیت هوا |
۱ |
He reads the morning news in the newspaper with his breakfast. او اخبار صبح را همراه صبحانه خود در روزنامه میخواند. |
Read the morning news خواندن اخبار صبحگاهی |
۲ |
They listen to the radio every morning to catch up on the latest news. آنها هر صبح به رادیو گوش میدهند تا با آخرین اخبار آشنا شوند. |
Listen to the radio گوش دادن به رادیو |
۳ |
آماده کردن لوازم مورد نیاز برای کار یا تحصیل
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
She organizes her work materials on her desk before starting the day. او لوازم کاری خود روی میزش را قبل از شروع روز مرتب میکند. |
Organize work/school materials آماده کردن لوازم مورد نیاز برای کار یا تحصیل |
۱ |
He packs his laptop and notebook in his bag for school every morning او هر صبح لپتاپ و دفترچه خود را برای مدرسه در کیفش میگذارد. |
Pack a laptop/notebook بستهبندی لپتاپ/دفترچه |
۲ |
They prepare a lunchbox and snacks for their children before they leave for school آنها قبل از اینکه بچههایشان برای مدرسه بروند، جعبه ناهار و میانوعده را آماده میکنند. |
Prepare a lunchbox/snacks آماده کردن جعبه ناهار/میانوعده |
۳ |
آماده شدن برای خروج به محل کار یا تحصیل
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
She packs her lunch in a lunchbox before leaving for work. او قبل از رفتن به محل کار ناهار خود را در یک جعبه ناهار بسته بندی میکند. |
Pack one’s lunch بسته بندی ناهار |
۱ |
He grabs his bag containing his laptop and books before leaving for school او کیف خود را که شامل لپتاپ و کتابهایش است قبل از رفتن به مدرسه میگیرد. |
Grab one’s bag گرفتن کیف |
۲ |
Before leaving for work, she checks her schedule for any important meetings قبل از رفتن به محل کار، او برنامه خود را برای هر جلسه مهمی بررسی میکند. |
Check one’s schedule بررسی برنامه |
۳ |
He gathers all necessary documents for his presentation before leaving for the meeting او تمامی اسناد مورد نیاز برای ارائهاش را قبل از رفتن به جلسه جمعآوری میکند. |
Gather documents جمعآوری اسناد |
۴ |
They say goodbye to their family members before heading out for the day آنها پیش از خروج از خانه برای روز خداحافظی میکنند. |
Say goodbye خداحافظی کردن |
۵ |
After saying goodbye, she heads out the door to catch the bus to work پس از خداحافظی کردن، او از خانه خارج میشود تا اتوبوسی برای رفتن به محل کار بگیرد. |
Head out the door خروج از خانه |
۶ |
شروع رانندگی یا حرکت به مقصد
مثال | افعال عبارتی + ترجمه فارسی | |
He drives to work every morning. او هر صبح برای رفتن به محل کار رانندگی میکند. |
Drive to work/school رانندگی به محل کار/مدرسه |
۱ |
She takes the bus to school because it’s convenient او به مدرسه با اتوبوس میرود زیرا راحت است. |
Take the bus سوار اتوبوس شدن |
۲ |
They walk to the station every morning to catch the train آنها هر صبح پیاده به ایستگاه میروند تا قطار را بگیرند. |
Walk to the station پیاده رفتن به ایستگاه |
۳ |
He catches the train to work because it’s faster than driving او قطار را برای رفتن به محل کار میگیرد زیرا سریعتر از رانندگی است. |
Catch the train گرفتن قطار |
۴ |
منابع: