“Complement” یا “compliment”؟ یکی از بخشهای چالشبرانگیز یادگیری زبان انگلیسی، شناخت و تفکیک کلمات گیجکننده است. کلماتی که تلفظی مشابه دارند، املاهایی نزدیک به هم دارند، اما از نظر معنا متفاوت هستند و باهم اشتباه گرفته می شوند!
برخی از کلمات در زبان انگلیسی میتوانند چالشبرانگیز باشند، درک و تسلط بر این کلمات به طور چشمگیری مهارتهای زبانی ما را بهبود میبخشد.
یادتان باشد که شرکت در یک کلاس زبان با ارائه تمرینهای هدفمند و پشتیبانی مدرس، یادگیری این کلمات و بسیاری قواعد دیگر را برای شما سادهتر میکند.
گیجکنندهترین کلمات انگلیسی که باید یاد بگیرید و استفاده کنید
1. Advice vs. Advise
- Advice: اسم است و به معنای «نصیحت» یا «مشاوره».
من به مشاورهای برای خرید ماشین جدید نیاز دارم. |
I need some advice on buying a new car. |
- Advise: فعل است و به معنای «نصیحت کردن» یا «مشاوره دادن».
معلمم به من توصیه کرد که کتابهای بیشتری بخوانم. |
My teacher advised me to read more books. |
2. Affect vs. Effect
- Affect: فعل است و به معنای «تأثیر گذاشتن».
این خبر تصمیم آنها را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد. |
This news will greatly affect their decision. |
- Effect: اسم است و به معنای «نتیجه» یا «اثر».
تأثیر قانون جدید فوری بود. |
The effect of the new law was immediate. |
3. Complement vs. Compliment
- Complement: چیزی که مکمل یا تکمیلکننده باشد.
این نوشیدنی کاملاً با غذا همخوانی دارد. |
This wine perfectly complements the dish. |
- Compliment: تعریف و تمجید.
او بابت لباس جدیدش تعاریف زیادی دریافت کرد. |
She received many compliments on her new dress. |
4. Desert vs. Dessert
- Desert: به معنای «بیابان» یا «ترک کردن».
صحرای بزرگترین بیابان گرم جهان است. |
The Sahara is the largest hot desert in the world. |
- Dessert: به معنای «دسر» یا شیرینی انتهای غذا.
دسر مورد علاقه من کیک شکلاتی است. |
My favorite dessert is chocolate cake. |
5. Principle vs. Principal
- Principle: به معنای «اصل» یا «قاعده».
او از روی اصول حاضر نیست دروغ بگوید. |
She refuses to lie on principle. |
- Principal: به معنای «مدیر» یا «مهمترین».
مدیر مدرسه سیاست جدیدی اعلام کرد. |
The principal of the school announced a new policy. |
6. Stationary vs. Stationery
- Stationary: به معنای «بیحرکت».
ماشین با وجود چراغ سبز بیحرکت ماند. |
The car remained stationary despite the green light. |
- Stationery: به معنای «لوازمالتحریر».
باید چند قلم لوازمالتحریر برای مدرسه بخرم. |
I need to buy some stationery for school. |
7. Then vs. Than
- Then: برای بیان زمان استفاده میشود.
اول به سینما رفتیم و بعد شام خوردیم. |
First, we went to the movies, then we ate dinner. |
- Than: برای مقایسه استفاده میشود.
برادرم از من قدبلندتر است. |
My brother is taller than me. |
8. Accept vs. Except
- Accept: به معنای «پذیرفتن».
عذرخواهی شما را میپذیرم. |
I accept your apology. |
- Except: به معنای «به جز» یا «استثناء».
همه به مهمانی رفتند به جز من. |
Everyone went to the party except me. |
9. Lose vs. Loose
- Lose: به معنای «از دست دادن» یا «باختن».
نمیخواهم این بازی را ببازم. |
I don’t want to lose this game. |
- Loose: به معنای «شل» یا «گشاد».
شلوار جین من بعد از کاهش وزن خیلی گشاد شده است. |
My jeans are too loose after losing weight. |
10. Weather vs. Whether
- Weather: به معنای «آبوهوا».
هوا امروز خیلی آفتابی است. |
The weather today is very sunny. |
- Whether: برای بیان انتخاب یا شک استفاده میشود.
نمیدانم باید بیرون بروم یا در خانه بمانم. |
I don’t know whether I should go out or stay home. |
11. Peace vs. Piece
- Peace: به معنای «صلح» یا «آرامش».
امیدوارم صلح در جهان برقرار شود. |
I hope for peace in the world. |
- Piece: به معنای «تکه» یا «بخش».
میتوانم یک تکه کیک داشته باشم؟ |
Can I have a piece of cake? |
12. Lead vs. Led
- Lead: به عنوان فعل (زمان حال) به معنای «رهبری کردن» و به عنوان اسم به معنای «سرب».
باید تیم را به سوی موفقیت هدایت کنید. |
You should lead the team to success. |
- Led: شکل گذشته فعل «Lead».
او شرکت را از دوران سخت عبور داد. |
She led the company through difficult times. |
سخن پایانی
شناخت تفاوتهای میان این کلمات نهتنها مانع از اشتباهات رایج میشود، بلکه به شما کمک میکند با اطمینان بیشتری انگلیسی صحبت کنید. هرچه بیشتر تمرین کنید و از این کلمات در مکالمات و نوشتار خود استفاده کنید، یادگیری آنها آسانتر و جذابتر خواهد شد.
تسلط بر این واژگان، زبان شما را حرفهایتر و تأثیرگذارتر میکند.