راه هایی برای نشان دادن عبارات شاد در انگلیسی
صحبت درباره احساساتمان و نشان دادن آن به دیگران ممکن است کار سختی باشد. بیان این احساسات در زبان مادری ما سخت است، چه رسد به زبان دوم یا سومی که در حال یادگیری آن هستیم.
اگر میخواهید انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد بگیرید، در آن اصطلاحات و عبارات زیادی وجود دارد که معمولاً در کتابهای آموزشی و درسهای سنتی نمیتوان آنها را یافت.
در این مقاله به چند نمونه از عبارات و اصطلاحات درباره شاد بودن و شادی کردن که در زبان انگلیسی استفاده میشود، آورده شده، نگاهی بیندازید. حتماً میتوانند به بیان احساسات شما در زبان انگلیسی کمک کنند.
عبارتهایی برای نشان دادن بیان شادی در انگلیسی
۱. عبارت On cloud nine
ترجمه تحتاللفظی | روی ابر نهم بودن | |
معنای استعاری | روی ابرها بودن خودمان / در پوست خود نگنجیدن و بسیار شاد بودن | |
توضیحات |
|
|
مثال |
on top of the world در بالای جهان |
over the moon بر روی ماه |
نحوه استفاده در مکالمهها |
I just found out the good news – I am on cloud nine. من به تازگی خبر خوب را فهمیدم و در پوست خودم نمیگنجم. |
|
When she finally passed her driving test, she was on cloud nine. وقتی او در امتحان رانندگی قبول شد، در پوست خود نمیگنجید. |
||
I am on cloud nine after starting my new job. من پس از شروع کار جدیدم در پوست خود نمیگنجیدم یعنی خیلی شاد بودم. |
۲. Having a whale of a time
ترجمه تحتاللفظی | اندازه نهنگ زمان داشتن | |
معنای استعاری | کیف کردن / خوش گذشتن | |
توضیحات |
|
|
نحوه استفاده در مکالمهها |
When he went on his first rollercoaster, he had a whale of a time. وقتی او برای اولین بار با ترن هوایی رفت، خیلی کیف کرد. |
|
I had a whale of a time when I tried skydiving for the first time. من خیلی کیف کردم وقتی برای اولین بار چتربازی را امتحان کردم. |
||
You should join my exercise class; I’m having a whale of a time and losing weight at the same time. شما باید در کلاس تمرین من عضو شوید. هم خیلی کیف میدهد و همزمان وزنم را کاهش میدهم. |
۳. Like a dog with two tails
ترجمه تحتاللفظی | مثل سگی با دوتا دم | |
معنای استعاری | قند تو دل کسی آب شدن | |
توضیحات |
|
|
نحوه استفاده در مکالمهها |
I bought my first car, and I feel like a dog with two tails. اولین ماشینم را خریدم و احساس میکنم با دمم گردو میشکنم. |
|
When he passed his exams, he was as happy as a dog with two tails. وقتی امتحاناتش را داد، خیلی خوشحال بود. |
||
I just heard the good news – I bet you are like a dog with two tails. من همین الان خبر خوب را شنیدم، شرط میبندم که تو الان قند در دلت آب شده است. (یعنی خیلی خوشحال هستی.) |
۴. Happy bunny
ترجمه تحتاللفظی | خرگوش خوشحال | |
معنای استعاری | خوشحالی بسیار | |
توضیحات |
|
|
نحوه استفاده در مکالمهها |
He got ten Easter eggs in total – he was a very happy bunny. او ده تخممرغ عید پاک هدیه گرفت، او بسیار خوشحال بود. |
|
My heating has not been working for almost a week now. I am not a happy bunny! تقریباً یک هفته است که بخاری من کار نمیکند. من خوشحال نیستم! (من از زندگیم راضی نیستم.) |
||
I am a happy bunny that all my exams are over. من الان خیلی شاد هستم که تمام امتحاناتم تمام شده است. |
۵. Full of the joys of spring
ترجمه تحتاللفظی | مملو از شادیهای بهاری | |
معنای استعاری | خیلی خوشحال | |
توضیحات |
|
|
نحوه استفاده در مکالمهها |
I passed the test with an A grade, so I am full of the joys of spring. من در آزمون با نمره A قبول شدم، بنابراین خیلی ذوقزده هستم. |
|
I was full of the joys of spring when I found out I was going to be an uncle. از وقتی فهمیدم قرار است عمو شوم، خیلی شور و شوق دارم. |
||
I just found out that my son passed his driving test – he is full of the joys of spring. من تازه فهمیدم که پسرم امتحان رانندگی خود را داده است، او خیلی خوشحال است و ذوق دارد. |
۶. Smiling from ear to ear
ترجمه تحتاللفظی | از گوش تا گوش لبخند میزند. | |
معنای استعاری | نیش تا بناگوش باز بودن | |
توضیحات |
|
|
نحوه استفاده در مکالمهها |
After he tried ice cream for the first time, he was smiling from ear to ear. بعد از اینکه برای اولین بار بستنی را امتحان کرد، تا بناگوشش باز شد. |
|
I’ve just heard the news. I am so happy for you. If you could see me right now, you would see I’m smiling from ear to ear. من همین الان خبر را شنیدم. من برایت خیلی خوشحالم اگر همین الان میتوانستی مرا ببینی، میدیدی که تا بناگوش میخندم. |
۷. Happy camper
ترجمه تحتاللفظی | کمپینگ مبارک | |
معنای استعاری | یا همان علی بی غم خودمان | |
توضیحات |
|
|
نحوه استفاده در مکالمهها |
I just passed my driving test and got into university – I am a happy camper right now. من به تازگی در امتحان رانندگی قبول شدم و وارد دانشگاه شدم. من در حال حاضر یک علی بیغمم. |
|
They are such a happy camper in their new job. آنها در کار جدید خود بسیار خوشحال هستند. |
||
I was a happy camper until our boss changed at work – now I hate it. تا زمانی که رئیس ما عوض نشده بود، من علی بیغم بودم اما حالا از آن متنفرم. |
۸. Over the moon
ترجمه تحتاللفظی | روی ماه بودن | |
معنای استعاری | از خوشحالی روی ابرها بودن | |
توضیحات |
|
|
نحوه استفاده در مکالمهها |
Their daughter just graduated, so they are over the moon. دخترشان به تازگی فارغ التحصیل شده است، انگار آنها بر روی ماه هستند. (یعنی خیلی خوشحالند.) |
|
When he won the football match, he was over the moon. وقتی او در مسابقه فوتبال پیروز شد، روی ماه بود. (یعنی در پوست خودش نمیگنجید.) |
||
They just moved it to their new house and are over the moon! آنها به تازگی به خانه جدیدشان نقل مکان کردهاند و بسار خوشحال هستند! |
۹. Paint the town red
ترجمه تحتاللفظی | شهر را با رنگ قرمز رنگ کنید. | |
معنای استعاری | خوش گذراندن | |
توضیحات |
|
|
نحوه استفاده در مکالمهها |
I’m heading out to paint the town red tonight. من امشب به خوش گذرانی میروم. |
|
We painted the town red last night at John’s birthday party. ما دیشب در جشن تولد جان، خوش گذرانی کردیم. |
||
Enjoy yourself – go and paint the town red! برو لذت ببر – برو عشق و حال کن! |
روان صحبت کردن به زبان انگلیسی تنها به معنای بیان جملات با مفهوم مشخص نیست؛ گاهی لازم است که مفهوم واقعی را در پس کلمات پنهان کنید.
با اینکه در این مقاله با برخی از رایجترین عبارتها برای نشان دادن شادی به زبان انگلیسی آشنا شدید، اما این تنها آغاز راه است. منابع و روشهای متعددی برای یادگیری این عبارات وجود دارد. یکی از بهترین و مؤثرترین منابع، شرکت در کلاس آنلاین زبان انگلیسی است. در این کلاس، معلم زبان با استفاده از روشهای تدریس پیشرفته شما را در یادگیری این عبارات که گاهی بسیار چالشبرانگیز میشوند، یاری میکند. |
مقاله مکمل: زیباترین کلمات در زبان انگلیسی
منبع: italki.com